خصوصیات فردی افراد شاید از یک منظر فقط زندگی شخصی فرد را تحت تاثیر قرار دهد، اما وقتی این خصوصیت فردی تبدیل به رفتاری همهگیر میشود در نهایت روی تعاملات اجتماعی و اداری افراد تاثیر میگذارد. برای مثال شخصی را در نظر بگیرید که عصبانیت و بداخلاقی جزو خصوصیات فردیاش به شمار میآید. این شخص شاید از یک منظر فقط به خودش و خانوادهاش آسیب برساند اما اگر این عصبانیت تبدیل به رفتاری همهگیر در میان افراد جامعه شود، سرانجام جامعهای با افراد عصبانی خواهیم داشت که به سادگی سر یکدیگر فریاد میزنند و راههای تعامل را میبندند. یکی از خصوصیات بارز برخی از ما شلختگی است، این شلختگی در رفتار میانفردی افراد، زندگی روزمره و زندگی شخصیشان کاملاً مشهود است. در بیشتر مواقع شلختگی در نوع پوشش افراد نیز خودش را نشان میدهد؛ علاقه نداشتن به نظم و ترتیب و تعهد به زمان تبدیل به ویژگیای شده است که در اکثریت افراد جامعه و در نهایت ایرانیها (حتی کسانی که مهاجرت کردهاند و در دیگر کشورها زندگی میکنند) دیده میشود. نمود بیرونی شلختگی رفتار در جامعه در طرز رانندگیمان بسیار مشخص است. اغلب ما علاقهای به رانندگی بین خطوط نداریم و دوست نداریم پشت خطکشی عابر پیاده بایستیم. از نظم گریزانیم، عاشق بینظمی هستیم و این خصوصیات اخلاقی که در شرایط عادی چندان آزاردهنده نیست در مواقع بحرانی مشکلزا میشود. شلختگی و بینظمی افراد در حوادثی از قبیل سیل و زلزله به بدترین شکل ممکن نمود مییابد. نه تنها کسانی که در این حوادث آسیب دیدهاند نمیتوانند نظم و ترتیب را رعایت کنند، افراد امدادرسان نیز چندان نظمپذیر نیستند. به نظر میرسد شلختگی در نهاد و ذات ما جای گرفته است. این رفتار ما را با حوادث مشابه در ژاپن مقایسه کنید؛ نظم و ترتیب در آنها نهادینه شده است. فرق نمیکند در مواقع بحرانی باشد یا مواقع عادی...