صنعت ارتباطات و فناوری اطلاعات مانند دیگر صنایع و رشتهها، مملو است از اسناد بالادستی…
۹ مهر ۱۴۰۳
پاییز سال گذشته، وقتی مقامهای کانادایی به درخواست مقامهای قضایی آمریکا دختر بنیانگذار شرکت هواوی را، که اتفاقاً مدیر مالی ارشد این شرکت هم بود، به دلیل دور زدن تحریمهای آمریکا علیه ایران دستگیر کردند، بزرگترین اتفاق بینالمللی را نه تنها برای این شرکت چینی که برای شرکت آمریکایی اپل رقم زدند. اگر از تمام حواشی این اتفاق یعنی تیرگی رابطه سیاسی بین چین و کانادا به دنبال این دستگیری و مقابله به مثل چین با دستگیری یک دیپلمات سابق کانادایی در چین بگذریم، شاید این دستگیری ضربه اقتصادی سنگینی به برنامهریزیهای اقتصادی شرکت آمریکایی اپل برای فروش محصولاتش در بازار چین وارد کرد.
بعد از این دستگیری فروش محصولات اپل مخصوصاً گوشیهای آیفون، که از محصولات مورد علاقه کاربران چینی هم به حساب میآمد، با کاهش چشمگیری روبهرو شد. تا جایی که ارسال محوله فروش آیفون اپل در سهماهه آخر سال ۲۰۱۸ در چین تنها ۹/۱۰ میلیون دستگاه گزارش شد و این در حالی بود که در مدتزمان مشابه سال ۲۰۱۷ حدود ۱۴ میلیون دستگاه آیفون به چین ارسال شده بود. در مقابل این کاهش فروش آیفون در چین، رقیب تجاری اپل در بازارهای جهانی و البته چین یعنی هواوی توانست رکورد فروش محصولات خود در کشورش با جمعیت بالای یک میلیارد نفر را سه برابر کند. اپل جنگ را آشکارا به هواوی باخته بود.
در این ماجرا آنچه بیش از همه پررنگ جلوه کرد این بود که شاید یک کشور بتواند با تاکید بر حس میهنپرستانه خود کاربران را به انجام یک فعالیت تاثیرگذار برای بیرون راندن رقیب خارجی از بازار تحریک کند، اما تکیه بر یک ایده آرمانخواهانه بدون پشتوانه قوی در آن کشور امکانپذیر نمیشد؛ برای مثال اگر در بازار چین محصول قدرتمندی مانند هواوی وجود نداشت، آیا باز هم مسخشدگان چینی آیفون میتوانستند به استفاده از این گوشی جواب رد بدهند؟ در واقع اگر قرار بود چینیها بدون داشتن یک جایگزین مناسب آیفون اقدام به تحریم استفاده از این گوشی در کشور خود کنند، قطعاً این تحریم نتیجهای جز پوچی و شکست برای دولت چین به همراه نداشت؛ درست مانند اتفاقی که در ایران در حال رخ دادن است.
نمایندگان مجلس در حالی طرح «دوفوریتی تحریم شرکت آمریکایی آیفون» را به دنبال از دسترس خارج شدن اپلیکیشنهای ایرانی بعد از اتخاذ سیاستهای امنیتی اپل در دستور کار خود قرار دادهاند، که این طرح به دلیل نامگذاریاش یعنی تحریم «شرکت آمریکایی آیفون» و نه «شرکت اپل» مورد مضحکه کاربران ایرانی در شبکههای اجتماعی قرار گرفته است. آن هم کاربرانی که خود این روزها منتقد سیاستهای یکجانبه و سختگیرانه اپل علیه کاربران و البته کسبوکارهای ایرانی هستند. وقتی پشت این طرحها از حمایتهای اجتماعی خالی میشود نبود نگاه منطقی، بدون سوگیریهای سیاسی، بیشتر در آن نمایان میشود. در واقع طرح ممنوعیت ورود آیفون به کشور در حالی از سمت نمایندگان مجلس در حال پیگیری است که بازار موبایل ایران پر است از محصولات آمریکایی یا محصولاتی که تجهیزات آمریکایی یا برنامههای آمریکایی از آنها پیشیبانی میکنند. پس در این شرایط تحریم هر لحظه این امکان وجود دارد که شرکتهای سازنده این محصولات نیز به هر بهانهای که در نهایت به تحریم زنجیر میشود اقدام به ایجاد محدودیت استفاده کاربران از محصولاتشان کنند.
بنابراین مطرح کردن چنین طرحهایی، که بیشتر به خودزنی شباهت دارد، نه تنها به دلیل نبود محصولات مشابه باکیفیت ایرانی به نفع بازار مصرف ایران نمیشود بلکه بیشتر باعث بدبینی نگاه کاربرانی میشود که حق انتخاب از آنها به زور گرفته شده و از طرفی سبب پیدایش روزنههای رانتی شده که در نهایت حجم کالای قاچاق گوشیهای آیفون در کشور را افزایش میدهد. گوشیهایی که شرایط مختلف بازار ایران بارها اثبات کرده مشتریان ثابت خود را دارد.