توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
وقتی وارد تاکسی شدیم اولین چیزی که خودنمایی میکرد QR کدهای شرکتهای پرداخت آنلاین کرایه تاکسی بود. چهار اپلیکیشن در دسترس بودند و البته همه مسافران کرایهشان را نقدی پرداخت کردند. همراهم با اشاره به برچسبها گفت: «انحصار یک جاهایی بد هم نیست. باعث توسعه میشود. مخابرات را ببین و مقایسه کن با شرکتهای FCP.» تاکسی جایی نبود که با دوستم بحث کنم چرا انحصار خوب نیست.
اجازه دهید از همین مورد مخابرات آغاز کنیم.
سوال اول: آیا انحصار ارتباطات ثابت به نفع شرکت مخابرات ایران بوده است؟
برای پاسخ به این پرسش تنها کافی است وضعیت شرکت مخابرات ایران را با شرکت ارتباطات سیار ایران مقایسه کنیم. در حالی که همراه اول تا پیش از تولد اپراتور دوم، بازار تلفن همراه را به صورت انحصاری در اختیار داشت؛ اما عمده رشد این شرکت پس از سال ۸۵ و زمانی رخ داد که ایران اپراتور احساس کرد در صورت بیتوجهی به توسعه، بازار خود را از دست میدهد. تلاش همراه اول برای عرضه سیمکارت اعتباری در دهه ۸۰ و اجرای فاز ۷ توسعه در دهه ۹۰ نمونههایی هستند که نشان میدهند چگونه بازار رقابتی، اپراتور غالب را به تلاش بیشتر وا میدارد. بگذریم که وجود اپراتورهای دوم و سوم تلفن همراه تا چه اندازه به نفع مردم بود و قیمت سیمکارت را از یک میلیون تومان به نزدیک صفر رساند. اگر مخابرات ایران نیز مانند همراه اول یک رقیب در بازار داشت، بسیار زودتر به فکر توسعه و بهروزرسانی زیرساختهایش میافتاد و کار به امروز نمیکشید.
سوال دوم: چرا شرکتهای FCP که انحصاری در بازار نداشتند شکست خوردند و نتوانستند همرده شرکت مخابرات بایستند؟
با مروری ساده بر آنچه از اوایل دهه ۸۰ تاکنون بر شرکتهای PAP قدیم و FCP امروز گذشته، به سادگی میتوان دریافت که اگر رقابت در زمان مناسب شکل گرفته بود و انحصار شرکت مخابرات ایران مانع نمیشد، شرکتهای FCP امروز در این وضعیت نبودند. فرض کنید در میانه دهه ۴۰ یا حتی ۵۰ دو شرکت دیگر در زمینه ارتباطات ثابت کشور فعال میشدند، آیا تا امروز بخش بزرگی از بازار را در اختیار نداشتند؟ چطور انتظار داریم (داشتیم) شرکتهای FCP با سرویسی که باید بر بستر زیرساختی شرکت مخابرات عرضه کنند، همتای این شرکت شوند؟ آیا این شرکتها میتوانند با غولی که چندین دهه با استفاده از بودجه عمومی و ودایع مشترکان توسعه یافته رقابت کنند؟ آن هم با تعرفههایی که قابل رقابت با ارتباطات سیار نیستند و در وضعیتی که نرخ برابری دلار و ریال، هرگونه توسعهای را بیمعنی کرده است. در میان این پاسخها یک نکته بسیار مهم نباید مغفول بماند و آن نقش رگولاتوری است. تعداد بالای شرکتهای FCP (در نمونهای دیگر شرکتهای پرداخت آنلاین کرایه تاکسی) و بیسامانی این بازار بیش از هر چیز به ناتوانی رگولاتوری در نظم بخشیدن به بازار برمیگردد. این نمونه را میتوان در شرکتهای MVNO نیز مشاهده کرد که بدون توجه به کشش بازار، تعداد زیادی مجوز برای آنها صادر شد؛ اما حتی در چنین شرایطی نیز وجود شرکتهای کوچکتر (به نسبت مخابرات ایران) حداقل در بازار اینترنت، فواید بسیاری برای مشترکان داشته است. شاید اگر این شرکتها نبودند، مخابرات هنوز به عرضه ADSL نیز نرسیده بود. وجود انحصار در بازار ظاهری فریبنده و گاه طعمی خوب دارد؛ اما مانند نمک اضافهای که روی غذا ریخته میشود، در طولانیمدت، لطمات شدیدی به دنبال خواهد داشت.