توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
کسی میگفت: «اگر من مرجع تقلید بودم، پول نفت را مانند شراب حرام اعلام میکردم. چون همانطور که شراب عقل را زائل میکند، پول نفت هم عقل سیاستمداران و مدیران کشور را از کار میاندازد.» این حرف شاید در ابتدا رادیکال به نظر برسد اما اگر به تاریخ ۱۰۰ سال اخیر کشور نگاه کنیم، متوجه میشویم که چندان هم اشتباه نیست. جالب اینکه در این سالها تقریباً تمامی سیاستمداران ایرانی عقلشان را بر سر راه نفت از دست دادهاند و کاری کردهاند که هیچ آدم عاقلی انجام نمیدهد و متاسفانه اکثر آنها پس از یک دوره که سرمایه کشور را به باد دادهاند متوجه اشتباهشان شدهاند و گفتهاند اگر باز هم فرصت دست دهد، دیگر آن اشتباه را تکرار نمیکنند؛ اما تاریخ در ایران آنچنان سرعتی دارد که به کسی امکان دوباره نمیدهد. هر مدیری تنها یک بار میتواند سرمایه ملی را نابود کند. اجازه بدهید از مصادیق بگذریم و به آن سوی ماجرا بپردازیم. جایی که «ما» ایستادهایم؛ «ما» یعنی همه کسانی که نمیتوانند درباره ارقام لایحه بودجه و بندهای برنامه توسعه تصمیم بگیرند. این «ما» میتواند مدیر یک شرکت خصوصی باشد یا یک معلم یا خانهدار. واقعیت این است که «ما» هم به خوردن پول نفت عادت کردهایم. نفتی که بدون کمترین دردسر از زمین بیرون میآید، به فروش میرسد و پولش خیلی راحت سر سفرههای «ما» میآید. حالا فرقی هم ندارد این سر سفره آمدن به صورت یارانه باشد یا حقوق و دستمزد مستخدمان دولتی یا حتی پول پیمانکاری پروژههای دولتی.