skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

ورودی

شهاب جوانمردی مدیرعامل هلدینگ فناپ

بازی با مفاهیم آینده‌ساز

شهاب جوانمردی
مدیرعامل هلدینگ فناپ

۲۷ آبان ۱۳۹۷

زمان مطالعه : ۵ دقیقه

شماره ۶۲

تاریخ به‌روزرسانی: ۲۱ بهمن ۱۳۹۸

دقت در سخنرانی‌های مدیران دولتی در باب فناوری اطلاعات و ارتباطات و تاثیرات شگرف آن در زندگی مردم و همچنین کسب‌وکارها عیان خواهد کرد که طی این سال‌ها تنها واژه‌هایی جدید در متونی ثابت جای واژه‌های قبل را گرفته‌اند و در ظاهر قرار است که از طریق دولت، آموزش، بهداشت و غیره الکترونیکی و بعد از آن موبایلی و سپس دیجیتالی به رستگاری برسیم!
سوال این است که این انتظار تا چه حد رنگ واقعیت به خود گرفته است؟ این اتفاق در حالی رخ داده که عمدتاً سیر تطور و افزایش انتظارات از نفوذ فناوری در هر عرصه را چندان مورد کند‌و‌کاو قرار نداده و به آن اشراف نداریم. زمانی فناوری خود را به ‌واسطه جایگاه تسهیل‌گری و سرعت‌بخشی به صنایع و حوزه‌های مختلف عرضه کرده بود. در گام بعدی قدرت یکپارچه‌سازی و توسعه‌پذیری خود را اثبات کرد و سپس دسترسی‌پذیری بالا و امکان داده‌آمایی برای تصمیم‌سازی و تصمیم‌گیری را رقم زد. همچنین اگر فناوری اطلاعات و ارتباطات روزی برای کمک به محاسبات قیمت تمام‌شده به کار گرفته شد، در گام بعدی خود به کمک کاهش قیمت تمام‌شده و افزایش بهره‌وری شتافت و توانش را در ارتقای شفافیت به رخ کشید.
با این وجود، مستقل از کارکردهای ذاتی و علل اصلی شکل‌گیری نسل‌های مختلف فناوری‌های حوزه فاوا، در کشورمان نگاه صرفاً ابزاری پررنگی به این عرصه وجود دارد و، مستقل از جایگاه و خاستگاه بروز و ظهور فناوری‌ها، آنها را چون نسل‌های پی‌در‌پی یک خانواده صرفاً در چارچوب ارتقای فناوری قضاوت می‌کنیم. اما اتفاق غیرقابل اغماض در این مسیر، مرحله‌ای است که تحت عنوان «دیجیتالی‌سازی» (Digitalization) در حال درنوردیدن جدی سبک زندگی، کسب‌و‌کارها و صنایع و ارائه باز تعریفی اساسی از اقتصاد، نوآوری، خدمات و غیره است.
برای روشن شدن این موضوع در نظر بگیرید سهم فاوا در تولید ناخالص داخلی ایران در آذر سال 1395 معادل 7/2 درصد بوده که به گفته برات قنبری، معاون وقت وزیر ارتباطات، این سهم باید در برنامه توسعه ششم به چهار درصد افزایش یابد (خبرگزاری تسنیم). این در حالی است که در سال 2017 میانگین سهم فاوا از تولید ناخالص داخلی در سطح جهانی معادل 4/6 درصد بوده است!
اینک به عنوان یک مثال موردی، وضعیت کشور هند را در نظر بگیرید؛ سهم محصولات و خدمات دیجیتالی، ارتباطات و اینترنت اشیا در تولید ناخالص داخلی هند طی سال جاری میلادی معادل چهار درصد بوده است. هندی‌ها روند دیجیتالی‌سازی را از سال جاری آغاز کرده‌اند و بر اساس تحقیقات به‌عمل‌آمده توسط مایکروسافت، این اقدام تا سال 2021 رقم حدود 154 میلیارد دلار به تولید ناخالص داخلی این کشور خواهد افزود و هر سال نیز موجب افزایش یک درصدی نرخ رشد اقتصادی هند خواهد شد. بر اساس این تحقیق، با ادامه این روند، در چهار سال آینده سهمی معادل 60 درصد از تولید ناخالص داخلی هند ارتباط مستقیم با گذار به مرحله دیجیتالی‌سازی خواهد داشت (فوربس).
اما از منظر دیگر، در شرایطی که جریان «دیجیتالی‌سازی» در ذات خود مفهوم «دگرگون‌ساز» (Disruption) را حمل می‌کند، نگاه ساده و ناشی از فرایند برون‌یابی برای فهم تاثیرات آن موجب خواهد شد که این جریان در آینده جامعه و کشور بسیار ناکارآمد، غلط‌انداز و حتی خطرناک باشد. اگر سیاست‌گذاران، قانون‌گذاران، فعالان و مجریان در فهم زندگی دیجیتالی و جریان غالب آن یعنی دیجیتالی‌سازی، خطای مرسوم خود را بار دیگر مرتکب شوند و آن را صرفاً نسل پیشرفته‌تری از زندگی الکترونیکی یا موبایلی قلمداد کنند، به جرات می‌توان پیش‌بینی کرد که ضمن ناتوانی از فهم و تحلیل وقایع پیرامونی خود در اقتصاد، جامعه و فرهنگ، قابلیت هرگونه برنامه‌ریزی را نیز از دست خواهند داد.
به عنوان مثال، زمانی که از اقتصاد دیجیتالی صحبت می‌کنیم بیش و پیش از هر چیز در مورد تغییر مدل کسب و کار و نگاه متفاوت به حل یک مساله، اعم از اینکه در چه حوزه‌ای باشد، گفت‌وگو می‌کنیم. اقتصاد دیجیتالی تبلور مدل‌های اقتصادی جدیدی چون اقتصاد اشتراکی است که در فضای دیجیتالی امکان بروز و ظهور پیدا کرده‌اند و پیرو متناظر مدل‌های اقتصادی کسب‌و‌کارها در دهه گذشته نیستند.
در این مقطع جهانی فناوری بیش از آنکه به مثابه یک ابزار در خدمت تغییر و تحول سبک زندگی و حتی حکمرانی در یک جامعه باشد، به منزله یک فلسفه، سطح، عمق و نوع تفکر نسبت به مسائل و پدیده‌ها را دستخوش تغییر کرده است. این امر را می‌توان به حرکت از یک هندسه اقلیمی به یک هندسه نااقلیمی تشبیه کرد، که در هندسه جدید مفاهیمی چون فاصله، بعد و مختصات بازتعریف ماهوی می‌شوند.
به بیان صریح‌تر، ورود به هندسه جدید به عنوان کوچ کردن از جهانی رنگ‌باخته به جهانی تازه، در وهله نخست نیازمند کسب آمادگی، مهارت و فنون لازم برای بقا و سپس گام برداشتن در مسیر توسعه به یاری فلسفه‌ای تازه است. دقیقاً در همین نقطه باید اشاره کرد که تنها با تغییر واژگان و ادبیات نمی‌توان این آمادگی را رقم زد. شناخت و آگاهی از جریان «دیجیتالی‌سازی» نیازمند بازتعریف مفاهیم قدیمی و نیز درک مفاهیم جدید اقتصادی، توجه دوباره و بازآرایی فرایندهای عملیاتی و حتی پرداختن به بخش‌های پنهان و ناشناخته‌ای است که نمی‌توان تنها با بیان کلمات تازه و عبارت‌های جایگزین از پس آنها برآمد.
عدم درک درست «دیجیتالی‌سازی» باعث می‌شود فرصت‌های مختلف و متعدد آن برای تولید، اشتغال، حرکت استعدادهای جوان و به‌کارگیری منابع انبوه از دسترس خارج‌شده و تهدیدهای امنیتی، اقتصادی و اجتماعی ناشی از «دگرگون‌سازی» از مفاهیمی چون مدیریت متمرکز، اعمال حاکمیت و تعریف سرچشمه‌های اعتبار و قدرت گریبان‌مان را بگیرند. در واقع بی‌توجهی جدی به ابعاد مختلف و سرنوشت‌ساز «دیجیتالی‌سازی»، و به بیان دیگر ساده‌سازی مفهومی آن به عنوان نسل جدیدی از فناوری، آنچنان که سنت دیرپای ما بوده و هست بزرگ‌ترین اشتباهی است که شاخص‌های آماری ارزیابی عملکرد کشور در عرصه اقتصاد، اشتغال، آموزش، بهداشت و غیره را با تهدیدی ناشی از کج‌فهمی یا انفعال در معرض تغییرات نامطلوب قرار خواهد داد. پدیده‌ای که پیامد کم‌توجهی ما به مفاهیم بنیادین اقتصاد امروز است و اندکی دوراندیشی و خردورزی ما را از این سهل‌انگاری و به تعبیری بازی با مفاهیم آینده‌ساز بر حذر می‌دارد.

این مطلب در شماره ۶۲ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۶۲ پیوست
دانلود نسخه PDF
http://pvst.ir/e2

0 نظر

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

برای بوکمارک این نوشته
Back To Top
جستجو