توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
آنچه در مورد شرکتهای ارزشافزوده میگذرد و موج عظیم هجوم مردمی به آنها هرچند پایههایی در حقیقت دارد ولی در باطن اسیر دو سوءبرداشت مهم است که کمتر کسی پذیرفته درباره آنها صحبت کند و چون با فضای کلی رسانهای کشور مبتنی بر درگیری و دستگیری مشتی بازرگان میانحال برای ارضای افکار عمومی همخوان نیست رسانهها هم اقبال چندانی به آن نداشتهاند:
برداشت اول خودسر بودن این شرکتهاست. بله، در روایتی میشود پذیرفت که شرکتهای به اصطلاح VAS مستقلاً رشد کردهاند. وابستگی سازمانیافتهای به هویت حقوقی اپراتورها ندارند و چون زیر نظر رگولاتوری فضای ارتباطی کشور یعنی سازمان تنظیم مقررات کشور نبودهاند و در عمل باید به ناظر فرهنگی کشور یعنی وزارت ارشاد پاسخ میدادند، ذاتاً در بازار محتوایی غوطه میخورند و در آبهای شبکه ارتباطی کشور نیستند. اما این همه ماجرا نیست.
در زیر پوست این بازار آنچه پدید آمده است در یک کلام «حیاطخلوت» اپراتورهاست. هرچند هیچ سند منتشرشدهای از وابستگی این شرکتها به اپراتورهای قدرقدرت کشور وجود ندارد اما در عمل یکی از اسرار همهدان و مگوی این بازار در هم تنیده بودن بدنه و حتی بخشهایی از مدیریت اپراتورها به این شرکتها به صورت مستقیم و غیرمستقیم است. این حقیقت که بازار ارزشافزوده ایران در ظاهر مستقل است ولی در عمل منافع بسیاری در داخل زیرساخت ارتباطی کشور در گرو آنهاست، بنیان این بازار را از ابتدا کج گذاشته است. چنان اعدادی در این بازار بیسروصدا جابهجا میشوند که تاب آوردن در برابر وسوسه آن کار هر مدیر و کارشناسی نیست. پول VAS تاکنون پولی سریع، راحت و آمیخته به هراس و سکوت بوده است، از این رو همه بازیگران ترجیح میدهند حتی اگر در آن ذینفع نیستند، دستکم در برابرش سکوت کنند و با جمعی که یک دهه فرصت داشته است ابتدا با اسپمهای پیامکی و سپس تلگرامی فربه شود و در دریای جهل ارتباطی کاربران سالهاست شنا میکند سرشاخ نشود. آنچه هم که بساط این «خوان آخر» را امروز بر هم زده است حضور وزیری دست به توییت در فضای شبکههای اجتماعی و حتی مهمتر تلاش بخشهایی از بازار برای حذف دیگران است که آب را در لانه مورچهها ریخته است.
در برداشت دوم از این حقیقت غافل نشویم که بسیاری از آنچه طی یک دهه اخیر در حوزه استارتآپهای ایرانی سرمایهگذاری شده و واقعاً از داخل آمده است دسترنج معدودی از همین شرکتهای خدمات ارزشافزوده است.
در حقیقت هرچند پول راحتی در این بازار به دست میآمد اما آنهایی که باهوشتر بودند متوجه شدند این ریالهای طلایی که از روی صورتحسابهای مردم میگیرند ابدی نیست و باید آن را در زمینههایی مانند تبلیغات، تجارت و بازارچههای الکترونیکی سرمایهگذاری کنند. نتیجه آنکه اگر چند به اصطلاح «تکشاخ» فعلی تجارت الکترونیکی را ببینید، رد این پولها به خوبی در سرمایه اولیه آنها مشخص است. حالا در حالی که همه به قصابی شرکتهای VAS مشغولاند باید به این جریان فکر کرد که در غیاب پول خارجی در دوران بحرانهای تحریم، وقتی این بازیگران نیز از بازار سرمایه خارج شوند، نتیجه بلندمدتش چه خواهد بود و چه کسی به استارتآپهای خردهپای فعلی پول توجیبی خواهد داد تا شاید روزی رشد کنند و دیجیکالا و کافهبازار شوند. گویا ایستگاه بعدی پول شبهدولتیهاست. پرونده این شماره را از دست ندهید.