مایکل یانگ در سال 1958 از عبارت «شایستهسالاری» در کتاب خود با نام طلوع شایستهسالاری استفاده کرد. یانگ استفاده هجوآمیزی از این عبارت داشت تا به بریتانیایی اشاره کند که توسط سیستمی متوجه شایستگی و هوش اداره میشود، سیستمی که شایستگی و هوش را فرای هر چیز دیگری از جمله دستاوردهای شخصی در گذشته ميداند. با این حال از زمان انتشار کتاب یانگ مفهوم شایستهسالاری معنای متفاوتی به خود گرفته است. در حال حاضر به سازمانهایی اشاره میکند که بهترین افراد و ایدهها در آن برندهاند. دیگر ایدهها مورد تمسخر قرار نمیگیرند بلکه برایشان جشن گرفته میشود. در واقع من نیز در این مورد صحبت میکنم که شرکتی که دنبال ایجاد و پرورش مشارکت بین شرکایش است و میخواهد رهبری را تشویق کند باید استفاده از شیوهای شایستهسالارانه را در نظر داشته باشد. شایستهسالاری در محیط کاری چیست؟ در یک شایستهسالاری همه حق بیان نظرات خود را دارند و تشویق میشوند که آزادانه نظراتشان را به اشتراک بگذارند. به این نظرات توجه میشود و بر اساس بهترین نظرات تصمیمگیری میشود. مهم است که درک کنیم شایستهسالاری همان دموکراسی نیست. هیچ «تصمیم با اجماعی» وجود ندارد. همه حق رای دادن ندارند، در حالی که همه حق بیان دارند. به برخی از این حرفها بیشتر از بقیه توجه میشود. مساله دشوار شایستهسالاری نیز همینجاست: چه کسی تصمیم میگیرد که باید به چه کسی گوش دهیم؟ چه کسی تصمیم میگیرد بهترین ایده کدام است؟ در شرکت ما، رد هت، افرادی که به آنها گوش میدهیم کسانی هستند که چنین جایگاهی را برای خودشان کسب کردهاند. آنها اعتبار و تاریخچه مطرح کردن ایدههای خوب، فراتر رفتن از کار روزانه و دست یافتن به نتایجی درخشان را به همراه خود دارند. در بسیاری از شرکتهای تکنولوژی که از شایستهسالاری استفاده ميکنند- که رد هت نیز مثالی از این شرکتهاست- افراد مسیر خود به سمت رهبری...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.