اقتصاد فیلترینگ و محدودیت روانی
فرهنگ دوگانه بعد از جنگ شکل گرفت، این پدیده به رفتارهای متناقضی اشاره دارد که…
۸ دی ۱۴۰۳
مخالفت افکار عمومی با فیلترینگ آنقدر بالا گرفته است که هیچکس جرات نمیکند به صورت شفاف با آن موافقت کند اما آنچه از روند کار بر میآید این است که هنوز کلیت تصمیمگیران به نتیجه واحدی برای رفع فیلتر نرسیدهاند، که اگر رسیده بودند الان بخشی از پلتفرمها رفع فیلتر شده بودند یا در پروسه رفع فیلتر قرار داشتند.
شعاری که مسعود پزشکیان از آن برای پیروزی در انتخابات استفاده کرده بود از سوی او و دولتش به صورت جدی از همان روز اول پیگیری شد اما مشخص کرد کلید رفع فیلتر در دستان رئیسجمهور یا وزیر ارتباطات نیست و شاید نقش آنها در تصمیمگیری برای رفع فیلتر کمتر از ۵۰ درصد باشد.
در اصل هرچند یک دولت میتواند بدون هیچ مانعی اقدام به فیلتر سایت، پلتفرم یا شبکه اجتماعی کند اما نمیتواند بهسادگی در جهت رفع فیلتر سایتی که حتی خودش فیلتر کرده قدم بردارد. مثال آن گوگلپلی و قفل کودک گوگل است. عیسی زارعپور، وزیر ارتباطات دولت دوازدهم، با اینکه بارها اعلام کرد سعی کرده گوگلپلی و یوتیوب را از فیلتر خارج کند اما نتوانست نظر موافق تمامی اعضای کارگروه فیلترینگ را جلب کند. حال به نظر میرسد مسعود پزشکیان و ستار هاشمی نیز در همان سیکل گرفتار شدهاند.
سران قوا به صورت هماهنگ اعلام میکنند که با رفع فیلتر موافق هستند و حتی نقل قولشان از مقام رهبری نیز مصداق موافقت کلی ایشان با رفع فیلتر است؛ اما چه کسی با رفع فیلتر موافق نیست که این پروسه پیش نمیرود و سخنگوی دولت تقریباً هر هفته اعلام میکند هنوز برای رفع فیلتر میان بخشهای مختلف هماهنگی صورت نگرفته است؟
موضوع جایی جالب میشود که وقتی رسانهها بر اساس اظهارنظرها یا سبقه فعالیت افراد در شوراهای مختلف حدس میزنند چه کسی موافق فیلترینگ و چه کسی مخالف آن است، برخی از چهرههایی که با عنوان موافق فیلترینگ از آنها نام برده شده است بهصراحت اعلام میکنند که مخالف فیلترینگ هستند. پس چه کسی موافق فیلترینگ است که بعد از پیگیری ۱۲۰روزه دولت هنوز اعلام میشود به جمعبندی همهجانبه نرسیدهاند؟
بخشهای فنی و زیرساختی ارتباطات کشور بارها اعلام کردهاند مدیریت و حفاظت از زیرساختهای کشور با توجه به گستردگی استفاده از فیلترشکنها آسیبپذیر شده است و مدیریت آن هر روز سختتر میشود چراکه هر کدام از گوشیهای افراد تبدیل به یک زامبی شده که به شبکه و زیرساختهای ارتباطی ضربه میزند.
از سوی دیگر وقتی صحبت از کیفیت بد اینترنت میشود، کارشناسان این حوزه میگویند بخشی از بدی کیفیت به دلیل استفاده گسترده از تجهیزات فیلترینگ و همچنین فیلترشکنها در شبکه است.
افزون بر این، مدیران بخشهای فرهنگی کشور نیز گستردگی استفاده از فیلترشکن را به ضرر فرهنگ عمومی کشور میدانند که به سبب گستره پلتفرمها و سایتهای فیلترشده گریز از فیلترشکن ناممکن به نظر میرسد. حتی ارائهدهندگان خدمات روی زیرساختهای ارتباطی کشور نیز میگویند از فیلتر ضرر کردهاند و فیلتر پلتفرمها موجب شده نتوانند سرویسهای خود را گسترش دهند و در مقابل درآمد مناسبی برای توسعه زیرساختها به دست آورند.
وقتی اظهارنظرهای مختلف را کنار هم قرار دهیم، باز هم جای این سوال باقی است که اگر همه با فیلترینگ مخالفاند، چرا امکان رفع فیلتر فراهم نمیشود و در نهایت چه کسی با چه رویکردی با آن موافق است؟