اینترنت محدود، آینده محدودتر؛ بهای سنگین فیلترینگ
محدودیت در دسترسی، احساس سرکوب، کاهش ارتباطات، تضعیف فرهنگ و دهها مورد دیگر تنها بخشی…
۸ دی ۱۴۰۳
از اواخر دهه ۹۰ و پس از خروج آمریکا از برجام، سرمایهگذاری خطرپذیر در ایران با محدودیت و چالشهای جدی مواجه شد. تعداد بازیگران حوزه سرمایهگذاری در اکوسیستم استارتآپی ایران رو به کاهش بود و تعدادی از بازیگران سرمایهگذار هم محدود به سرمایهگذاری در زنجیره ارزش خود شده بودند. از سویی موضوع کمبود سرمایهای که استارتآپهای بالغتر نیز به آن نیاز داشتند نیز در اکوسیستم کاملاً مشهود بود. اما قانون جهش تولید دانشبنیان از سال ۱۴۰۱ آغاز ماجرای جدی ورود بازیگران اقتصاد متداول از گروههای مختلف صنعتی را رقم زد، موضوعی که خبر از اتفاقات قریبالوقوع و احتمالاً جالب توجه در این میدان میداد.
در واقع اگر قبلاً فرشتههای سرمایهگذار روی استارتآپها سرمایهگذاری میکردند، حالا با بزرگ شدن استارتآپها و ورود صنایع بزرگ به جریان سرمایهگذاریها، دغدغهها و چالشهای این دو گروه تغییر کرده بود. استارتآپها اگر ابتدا فقط بیزینسپلن و طرح توجیهی خود را برای دریافت سرمایه به شرکتها ارائه میدادند و از آن دفاع میکردند، حالا برای انتخاب شدن باید به سرمایهگذاران ثابت میکردند که در چرخه ارزش آن صنعت نیز قرار دارند. از سوی دیگر استارتآپها باید میتوانستند در عین حال که هویت مستقل خود را اداره و کنترل میکنند، سرویس مد نظر شرکت سرمایهگذار را در اختیار آنها قرار میدادند تا بتوانند جذب سرمایه کنند و بزرگ شوند.
در اینجا دو مساله حائز اهمیت اتفاق میافتاد، در وهله اول اینکه استارتآپها بتوانند زبان صنایع و در واقع صنایع قدیمیتری زل که حالا نقش سرمایهگذاران خطرپذیر را گرفتهاند یاد بگیرند و در بازار اقتصاد بزرگتری که عادت داشته همیشه از بالا به پایین صحبت کند، عرض اندام کنند و از سوی دیگر صنایع بزرگتر نیز متوجه این موضوع باشند که اگر میخواهند پیشرو و خلاق باشند، نمیتوانند تنها به منابع و نیروهای درونی خود اکتفا کنند؛ بلکه باید به جای اختراع چرخ از اول، از ایدههای بازیگران نوآور و فناور اکوسیستم استفاده کنند و آنها را به مثابه تکمیلکننده زنجیره ارزش و شرکای تجاری خود بپذیرند.
حامد تاجالدین مدیرعامل گروه آچاره که در سال گذشته از اولین سرمایهگذاری حوزه استارتآپی یا دانشبنیانی کیسون استفاده کرده است دراینباره میگوید: «در اکوسیستم فعلی ایران، پس از خروج آمریکا از برجام، سرمایهگذاری خارجی در ایران متوقف شد. البته تعدادی بازیگر سرمایهگذار داخل بدنه اقتصاد ایران شکل گرفت و بازیگران جدیدی نیز وارد این حوزه شدند، اما عملاً امکاناتی که در اختیار سرمایهگذارهای خارجی بود از دست رفت و ما ماندیم با تعداد محدودی سرمایهگذار که از دل گروههای اقتصادی بزرگ شکل گرفته بودند و اغلبشان هم خصولتی یا دولتی بودند. در واقع هر گروه صنعتی به فراخور فعالیت اقتصادی خود، بازار هدفی را در نظر گرفته بود. مثلاً یکی حوزه سلامت و دیگری حوزه لجستیک و غیره را انتخاب کرده بود. در نتیجه بعد از مدتی تعداد گزینهها برای تامین منابع مالی در بین استارتآپها و شرکتهایی که در مراحل آخر یا پیش از ورود به بازار سرمایه بودند محدود شد.»
تاجالدین ادامه میدهد: «در دورههای اول سرمایهگذاری، پول کمتری برای سرمایهگذاری لازم است، اما هر قدر استارتآپها مراحل رشد را طی میکنند، این انتخابها محدود و محدودتر میشود. ما در آچاره ابتدا سراغ برخی از صندوقهای بورسی رفتیم اما زبان مشترک پیدا نکردیم، خیلی با صنعت آشنا نبودند و نگاهی زودبازده و موقتی به مساله داشتند و استراتژیک به سرمایهگذاری روی استارتآپها نگاه نمیکردند. در نتیجه به سمت سرمایهگذارانی رفتیم که موقعیت سرمایهگذاری در آچاره را استراتژیک میدیدند و در کنار منابع نقدی، سرمایه هوشمند هم داشتند. اینجا بود که کیسون را انتخاب کردیم.»
فرید آیت مدیرعامل سنجاق پلتفرم آنلاین جستوجوی متخصصهای خدماتی که بهتازگی از سرمایهگذاری ۱۰۰ میلیارد تومانی از شرکت ترند به نمایندگی نماد صنعت پارس استفاده کرده است نیز دلیل این انتخاب را به جنس تجربه و توسعه بازار مربوط میداند و میگوید: «ما میخواستیم از تجربههای بیزینسی و درک عمیق این گروه از بازارهای مختلف بهرهمند شویم. سرمایهگذاران غیراستارتآپی معمولاً ارتباطات قویتری با شبکههای تجاری دارند و میتوانند مسیر رشد را با دانش خود هموار کنند.
ضمناً این سرمایهگذاران گاهی دیدگاههای بلندمدتتری نسبت به سرمایهگذاران عادی دارند و به جای تمرکز بر رشد سریع، به پایداری و توسعه طولانیمدت اهمیت میدهند، منابع مالی گستردهتر هم از دلایل مهم این انتخاب بوده است.»
اما طاها رضوی مدیرعامل شب که تقریباً یک سالی میشود به پرتفوی گروه صنعتی گلرنگ اضافه شده است به موضوع دیگری اشاره میکند و توضیح میدهد: «گلرنگ ما را برای رفع نیاز پرسنل و انجام سفرهای رفاهی نیروهای خود انتخاب کرد و به این شکل ما به جمع خدماتدهندگان گروه اضافه شدیم.»
رضوی درباره مزایای این نوع سرمایهگذاری میگوید: «این نوع سرمایهگذاران میتوانند تجربه و اعتبار بسیار زیادی برای گروههای کوچکتر خلق کنند، امکانی که برای تیمها و استارتآپهای کوچکتر بهسادگی در دسترس نیست. ضمن اینکه وقتی شرکتهای بزرگ صنعتی در استارتآپها سرمایهگذاری میکنند یک ناحیه تست بزرگ در اختیار تیم گذاشته میشود که بهسرعت میتوانند از آن جواب بگیرند. برای مثال برای ما در شب فرصتهای زیادی فراهم شده است، مدتی است وارد آمادهسازی زیرساخت خانهها شدهایم، از مزیتهای اعتباری بیمهای تبلیغاتی و منابع انسانی گروه استفاده میکنیم و دامنه ارتباطیمان گسترده و ارزشمندتر شده است.»
رضوی اما اصلیترین چالش در این نوع شرکتها را گاه همراستا نبودن خواستهها و نیازها برمیشمرد و میگوید: «گروههای سنتی معمولاً اهداف خاص بیزینسی خود را دارند و همراستا کردن اهداف گروه با اهداف بیزینس آنلاین خیلی وقتها ممکن است در تطابق با یکدیگر نباشد و گاه در تضاد با یکدیگر هم قرار بگیرد.»
آیت مدیرعامل سنجاق هم به این موضوع اذعان دارد و میگوید: «رفع این چالش نیاز به گذشت زمان برای همصفحه شدن، همزبانی و فهم مشترک دارد. فرایندی که میتواند به درک متقابل و تنظیم انتظارات کمک کند و از آنجا که ورود این نوع سرمایهگذاران باعث تنوع در منابع سرمایهگذاری میشود، باید برای این موضوع زمان بیشتری گذاشت و تلاش کرد. نکته کلیدی این است که همزبانی در این همکاریها اهمیت بسیاری دارد و میتواند به صبر بیشتر در رصد KPIها، بازخورد دادن و همراهی در فرایندهای آزمون و خطا منجر شود.»
آیت ادامه میدهد: «حضور این سرمایهگذاران میتواند به بلوغ اکوسیستم استارتآپی کمک کند و موجب آشنایی بیشتر بازارهای بالغتر با نوآوریهای تکنولوژیک شود. مزایای دسترسی به شبکههای گستردهتر در صنایع و بازرگانی و ایجاد فرصتهای مشارکت و همافزایی، امکان بهرهگیری از تجربههای موفق در مدیریت و ساختاردهی کسبوکار میتواند به خلق دیدگاههایی متفاوت از فضای استارتآپی بینجامد و باعث تصمیمگیریهای متوازنتر شود. برای سنجاق، حضور این نوع سرمایهگذاران به معنای امکان دسترسی به منابع مالی پایدارتر و بهرهمندی از راهنماییهای استراتژیک بوده است. ما توانستهایم از شبکههای ارتباطی آنها استفاده کنیم و در توسعه بازارهای جدید از این ارتباطات بهره ببریم.»
حامد تاجالدین مدیرعامل گروه آچاره درباره چالشها، محدودیتها و البته مزایای این سرمایهگذاریها به موضوع سخت بودن تجربهها در فرایند اولینبارها اشاره میکند و توضیح میدهد: «تجربه اولینبارها همیشه سختتر است، باید طوری رفتار کنیم که آنها مجاب به برخی فعالیتها شوند و چون با فضا آشنایی کافی ندارند، تعامل پیچیدهتر میشود. اصولاً فرایند تصمیمگیری در این هلدینگها متفاوت است و کندتر انجام میشود. در حقیقت استارتآپها یک دنیای دیگر هستند و گروههای صنعتی باید تفاوت این سازوکارها را درک کنند. اما اگر این پیوند و تعامل برقرار شود، سینرژی خوبی خلق میشود که اکنون ما هم در تعامل با همراه اول و هم کیسون به آن دست یافتهایم. در واقع ورود این نوع سرمایهگذارها برای استارتآپها لازم است و آینده اکوسیستم را رقم میزند. ما در حال حاضر با همراه اول در زمینههای زیرساخت و امنیت شبکه همکاری میکنیم. علاوه بر این کیسون در زمینه ساختمانهای پیشساخته روی طرحهایی کار میکند که ما از طریق پلتفرم آن را سازماندهی میکنیم و به واسطه شرکتهای زیرمجموعه اوبار و آچارهسازه فرایند نصب و راهاندازی را پیش میبریم. کیسون دانش ساختن خانههای پیشساخته را داشت و ما زنجیره ارزش را از سوی دیگر کامل کردیم و همین تعامل و اشتراک میتواند ارزشافزوده بسیاری خلق کند.»
یکی از نقدهایی که تاکنون متوجه برخی از بازیگران اقتصاد متداول در زمینه سرمایهگذاری روی استارتآپها شده، تمامیتخواهی در میان بازیگران سنتی است. موضوعی که مدیرعامل گروه آچاره آن را به نوع توافقات و تعامل بین تیمها و گروههای سرمایهگذار مرتبط میداند و میگوید: «متاسفانه تمامیتخواهی در میان بازیگران سنتی رواج دارد و مالکان هلدینگها گاه از نداشتن شرکای تجاری به عنوان یک افتخار یاد میکنند. مثلاً شرکتی که ۴۰ سال تجربهای در تعامل و شراکت نداشته، بدیهی است نتواند بهسادگی به شراکت فکر کند. اما در نهایت همه چیز به نوع تعامل و توافقها برمیگردد و در این مسیر باید هوشمندانه و بادقت رفتار کرد.»
فرید آیت مدیرعامل سنجاق نیز با تایید این گفته ادامه میدهد: «از ابتدا تلاش کردهایم توافقات بینمان شفاف و مبتنی بر درک و احترام متقابل باشد. در واقع حضور یک سرمایهگذار به معنای دخالت مستقیم در همه جنبهها نیست و مهم است که دو طرف درک مشترکی از نقشها و مسئولیتها داشته باشند. البته تجربه ما حتی با ذهنیت عمومی و کلیشههای شکلگرفته متفاوت است. مثلاً اینکه مدیران شرکتهای غیراستارتآپی درک خوبی از فضای تکنولوژی ندارند یا جسارت تصمیمهای متهورانه را ندارند. درصورتیکه تجربه به ما نشان داده خیلی مواقع اینها جسارت زیادی در گرفتن تصمیمهای سخت و درست دارند و میتوانند به عنوان چراغ راه در پذیرش ریسکهای بزرگ عمل کنند.»
طاها رضوی مدیرعامل شب نیز راهکار این مساله را در درک متقابل میداند و میگوید: «خوشبختانه در شب چنین مشکلی رخ نداده و هم خود ما در شب و هم گروه گلرنگ با درکی متقابل پای میز مذاکره نشستیم. همه چیز به خواستهها و مطالبات دو طرف مذاکره برمیگردد.»
در نهایت به نظر میرسد با اینکه هنوز استارتآپها و بازیگران متنوعی از اقتصاد متداول وارد چرخه این نوع سرمایهگذاری و سرمایهپذیری نشدهاند اما شروع این ماجرا در عین حال که حکایت از گسترده شدن بازار استارتآپهای سرمایهپذیر و بالا رفتن قدرت تابآوری آنها دارد، میتواند آغاز مسیر نوآورانه و تکمیل شدن زنجیره ارزش بازیگران اقتصاد متداول باشد.