شکلگیری زیستبوم نوآوری در ایران را نمیتوان مستقل از فرایندهای انتقال دانش سرمایهگذاران خطرپذیر اولیه…
۹ آبان ۱۴۰۳
توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را میان فعالان بخش خصوصی ایجاد کرد که بهتدریج فعالیت این شرکتها نیز در تولید ناخالص داخلی تاثیرگذار باشد و اقتصاد دیجیتالی رشد چشمگیری پیدا کند، اما دادهها مشخص کرد فعالیت شرکتهای نوپای نوآوری که ما بیشتر آنها را با عنوان استارتآپ میشناسیم، هیچ سنخیتی با صنایع بالغشده از قبیل فولاد، نفت و پتروشیمی ندارد از همین رو ارزشی که خلق میکنند به صورت واضح در تولید ناخالص داخی نمود نمییابد.
طبق آمار بانک مرکزی در خصوص تولید ناخالص داخلی بر حسب فعالیتهای اقتصادی، در فصل زمستان ۱۴۰۲ تولید ناخالص داخلی در بخش ارتباطات و فناوری اطلاعات ۲۲۲ هزار و ۶۲۳ میلیارد ریال؛ در گروه صنایع و معادن ۱۱ میلیون و ۶۸۷ هزار و ۳۹۳ میلیارد ریال؛ و نفت و گاز دو میلیون و ۹۱۷ هزار و ۷۹۲ میلیارد ریال بوده است. مقایسه این ارقام نشان میدهد سهم ارتباطات و فناوری اطلاعات از تولید ناخالص داخلی در مقایسه با حجم اقتصاد کلی کشور بسیار اندک است و با وجود فعالیتهایی که در این بخش صورت گرفته هنوز به نقطه مطلوبی نرسیده است.
در اصل جداافتادگی نوآوری و خلاقیت از بخش صنایع بالغشده، سنتی یا متداول موجب شد هر کدام از این بخشها جداگانه عمل کنند و عملکردشان تاثیری بر یکدیگر نگذارد.
بخش استارتآپی کشور به گونهای عمل میکرد که به نظر میرسید در سیلیکونولی مستقر است و ایدههای بلندپروازانهای مطرح میکرد و از سویی صنایع ما در گیرودار رفع مشکلات روزانه خود از طریق بسترهای نوآوری بودند. در واقع بزرگی اقتصاد متداول موجب شده بود استارتآپها جسارت نزدیک شدن به آنها را پیدا نکنند، از سویی حجم فعالیت صنایع بالغ چنان بود که خود را بسیار بزرگتر از آن میدیدند که از استارتآپها و کسبوکارهای نوپا در رفع مشکلاتشان کمک بگیرند و معمولاً آنها را با عینک «بچهسوسولهایی میدیدند که جرات ورود به سایت معدنی یا نفتی ندارند و فقط حرفهای قشنگ میزنند».
از سویی توجه دولت در قانون جهش تولید دانشبنیان به شرکتهای استارتآپی و دانشبنیانها به گونهای بود که اگر این شرکتها از حدی بزرگتر میشدند دیگر کمک و حمایتی از آنها صورت نمیگرفت و از طرف دیگر، شرکتهای بزرگ را تشویق به سرمایهگذاری در این شرکتها نمیکرد و همین امر به دوپارگی اقتصاد متداول و فضای دانشبنیان دامن میزد.
تقریباً از ابتدای دهه جدید قدمهای تغییر برداشته شد، دولت با تغییراتی که در قانون جهش تولید دانشبنیان ایجاد کرد سرمایهگذاری شرکتهای بالغ یا فعالان بخش اقتصاد متداول در بخشهای نوآوری را به حساب مالیات پرداختی آنها گذاشت و برایشان اعتبار مالیاتی تعریف کرد. دولت سعی کرد با این تصمیم میان نسل Z و نسل بالغ صنایع، دوستی برقرار کند و فضایی فراهم آورد تا آنها زبان یکدیگر را بفهمند. تشویقهایی که در قالب اعتبارهای مالیاتی به شرکتهای بزرگ تخصیص پیدا کرد سبب شد بهتدریج شرکتهای بزرگ به فکر همکاری با استارتآپها یا سرمایهگذاری در آنها بیفتند و از این کسبوکارها در تکمیل زنجیره ارزش خود کمک بگیرند.
صنایعی مانند صنایع سنگ آهن، ساختمان، غذایی و بهداشتی به سمت سرمایهگذاری در استارتآپها حرکت کنند؛ هرچند این چرخه هنوز تکمیل نشده است و به زعم خود این شرکتها هنوز در مرحله اولیه هستند اما اگر این چرخه به حرکت خود ادامه دهد میتوان امیدوار بود اکوسیستم نوآوری جانی دوباره گیرد و دوباره از خاک برآید.