یوری میلنر، بنیانگذار گروه DST، ابتدا در فیسبوک سرمایهگذاری کرد، سپس به سمت چین رفت و اکنون به تدریج در بازار الکترونیکی رشد میکند. وقتی میلنر در سال ۲۰۰۹، دو و نیم درصد از سهام فیسبوک را خریداری کرد دره سیلیکون شوکه شد. او سرمایهداری ناشناخته از خانوادههای اشرافی روس بود. وی بعدها در توییتر، زینگا و گروپون سهام کلانی خرید. میلنر از حضور در جلسات هیات مدیره پرهیز کرد و از حق رای خود نیز گذشت. شش سال بعد قمار بلندپروازانه او در دره سیلیکون و چین جواب داد. ۲۰۰ میلیون دلاری که روی فیسبوک سرمایهگذاری کرده بود چهار میلیارد دلار به دارایی وی افزود. پنج میلیارد دلاری که در پنج سال اولیه خود سرمایهگذاری کرده بود نیز به ۱۹ میلیارد دلار تبدیل شد. اکنون وقتی میلنر وارد اتاق میشود مدیران استارتآپها صاف مینشینند. او دیگر به بخشی از دره سیلیکون تبدیل شده است. دوستی میلنر با زاکربرگ به سرمایهگذاری روی جایزه سالانه اکتشاف در علوم منجر شده است. همچنین میلنر پروژه بلندپروازانهای برای جستوجوی نشانههای تمدنهای بیگانه دارد. هنگامی که میزبان سرگی برین، بنیانگذار گوگل، یا کییرا نایتلی در خانه خود در لوسآلتوس هیلز نیست، به همراه گروه کوچکی از همکاران خود بین قارهها پرواز کرده و به دنبال استارتآپهای اینترنتی است که در مراحل نهایی توسعه قرار دارند. این فیزیکدان سابق در این بخش به سوالاتی در مورد ساختن این امپراتوری سرمایهگذاری، دولت روسیه و ارتباط جالب او با جرد کوشنر پاسخ میدهد. اصالت روسی میلنر اکنون توجهها را به خود جلب میکند، زیرا کرملین به دخالت در انتخابات ۲۰۱۶ ریاست جمهوری ایالات متحده متهم شده است. او نقش احتمالی خود در هر یک از این اتهامات را روشن میکند و بیعلاقگی شخصی به سیاست را آشکار میسازد.
چگونه کار خود را به عنوان سرمایهگذار اینترنت آغاز کردید؟ ابتدا تمایل دارم از قرار گرفتن در بین ۱۰۰ ذهن برتر تجاری در نشریه فوربس تشکر کنم، زیرا تنها شهروند روس این لیست هستم. بیشتر زندگی خود را در روسیه گذراندهام و در همانجا بود که سفر اینترنتی خود را آغاز کردم. در سال ۱۹۹۹ متاثر از تحقیقات مری میکر بیشتر سرمایه خودم را که ۷۵۰ هزار دلار بود صرف ایجاد شرکت اینترنت کردم که در نهایت در نوامبر ۲۰۱۰ به عرصه ظهور رسید و به بزرگترین شرکت اینترنتی سهامی عام در اروپا یعنی Mail.ru تبدیل شد. چطور شد که برای اولین بار در فیسبوک سرمایهگذاری کردید؟ هنگامی که مارک اندریسن، که در آن زمان عضو هیات مدیره فیسبوک بود، این داستان را تعریف میکند میگوید «صفحه گسترده عظیم» با دادههای مربوط به شبکههای اجتماعی در نقاط مختلف دنیا را در اختیار داشتیم. شواهد زیادی داشتیم که نشان میداد فیسبوک خواهد توانست از این کار کسب درآمد کند، در حالی که بیشتر سرمایهگذاران در دره سیلیکون به این نوع داده دسترسی نداشتند. در نتیجه با اتکا به این دانش و از طریق آشنایی با گلدمن ساچز توانستیم مارک زاکربرگ را متقاعد کنیم که پول ما پول هوشمند است. اما متقاعد کردن مارک کافی نبود. هر دو سخت تلاش کردیم تا هیات مدیره دو شرکت را راضی کنیم؛ یعنی هیات فیسبوک باید سرمایهگذاری روسیه را قبول میکرد و شرکت ما نیز تخصیص بودجه به شرکتی خارج از منطقه جغرافیایی خود را قابل قبول میدانست. وقتی به گذشته نگاه میکنم متوجه میشوم حرکت ما مبنی بر تقاضا نکردن صندلی در هیات مدیره و گذشتن از حق رای به عنوان سهامدار فیسبوک، پیامی قوی به فیسبوک داد که ما به دنبال تاثیرگذاری بر امور فیسبوک نیستیم. در سال ۲۰۰۹ روی فیسبوک سرمایهگذاری کردیم که تا سال ۲۰۱۱ ادامه یافت. سرمایهگذاری DST روی فیسبوک...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.