توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
اول: وضعیتی که اتحادیه کسبوکارهای مجازی در آن به سر میبرد، بعد از تعلیق دوساله انتخابات آن به پایان دوره انتصاب و انتخاب رسیده است. در واقع، با استعفای مینا مهرنوش از سرپرستی اتحادیه، احتمالاً دیگر انتصابی در کار نخواهد بود و با برگزار نشدن انتخابات، دیگر امیدی به بازگشت اتحادیهای برای اکوسیستم وجود نخواهد داشت. به عبارتی، اگر انتخابات اتحادیه هم برگزار شود، احتمال آنکه این اتحادیه نهاد صنفیای برای کسبوکارهای اینترنتی اکوسیستم باشد بسیار بعید است.
دوم: با این حساب، اتحادیه کسبوکارهای مجازی فرو پاشیده است و امیدی به احیای آن نیست. اما روند فروپاشی این اتحادیه هزار و یک درس برای اکوسیستم دارد که از این میان دو نکته بیش از همه حائز اهمیت است: نخست اینکه اکوسیستم چگونه میتواند از داشتههای صنفی خود مراقبت کند و دیگر چگونه باید مسیری را انتخاب کند که تداوم گفتوگو و قدرت چانهزنی با دولت و حاکمیت به محاق نرود. اما پیش از آن به نظر میرسد ناامیدی از تعامل با دولت، بنبستهای فردی و جمعی از آینده کسبوکاری و نیز انحصارگرایی دولتی و خصوصی، با کاهش روزافزون قدرت نهادهای صنفی و نبود سرمایهگذاری، سبب شده صدای ترکیدن استخوانهای اکوسیستم استارتآپی در ناامیدی تام و تمام، شنیده شود.
سوم: اما اتحادیه کسبوکارهای مجازی، بعد از آنکه در قامت یک صنف در کنار تاکسیهای اینترنتی ایستاد، ارتباط با بیرون را از یاد برد و بر مسیر اشتباهش آنقدر اصرار کرد تا به طور کامل از قدرت صنفی خود خلع شد. اشتباه اعضای این اتحادیه، تقلیل نهاد صنفی به جایی برای دعواها و رقابتهای کسبوکاری بود و در یک کلام مسئولیتگریزی و انحصارگرایی اعضا، یک نهاد صنفی را با دخالت دولتی به سمت ناکارآمدی سوق داد آن هم در دورهای که فشار مضاعفی بر کسبوکارهای اینترنتی و اکوسیستم وارد شده است. اعضای هیاتمدیره اتحادیه از آورده صنفی خود نتوانستند محافظت کنند و با عملکرد پرشائبهشان مسیر گفتوگو با نهادهای بالادستی را مسدود کردند و فرصتی برای واگذاری وظایف و اختیارهای این نهاد صنفی و همچنین اعمال سلیقه دولتی بر ساختار صنفی فراهم کردند. در واقع، آنها پیش از آنکه به دخالت دولتی ببازند، به خود باختند.
چهارم: پرونده این شماره ماهانه پیوست درباره سازمان نظام صنفی رایانهای است. شاید داستان اوج و فرود این سازمان و شکلگیری نهادهای صنفی موازی با آن، به دلیل آنکه کمتر امیدی به سازمان نصر داشتند، در لحظهای که استیصال و ناتوانی کلیت اکوسیستم در مواجهه با فشارها به چشم میآید، بار دیگر لزوم تشکلیابی مجدد صنفی را در قالب یک نهاد صنفی با قدرت چانهزنی بالا بیش از پیش یادآور شود. چراکه اگر مسیر فعلی، بدون یک انجمن صنفی قوی برای اکوسیستم ادامه یابد، کسبوکارهای کوچک و بزرگ، دچار جوانمرگی خواهند شد و بدون آنکه شکوفایی را درک کنند، مجبور به اعلان پایان کار خود خواهند بود.