skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

رابطه پرفراز و نشیب شبکه‌های اجتماعی و دریافت اخبار

۱۳ آبان ۱۴۰۲

زمان مطالعه : ۹ دقیقه

شبکه‌های اجتماعی و حتی کاربران آن در حال فاصله گرفتن از اخبار و رسانه‌های خبری هستند. شرایطی که زاده سیر تحولات عصر شبکه‌های اجتماعی است و اقتصادی مبتنی بر تبلیغات و تولیدمحتوا باعث شده تا محبوب‌ترین‌ها تفرقه‌انگیزترین باشند. تحقیقات نشان می‌دهد که منبع دریافت اخبار دیگر رسانه‌های سنتی نیستند و حتی با وجود تغییر استراتژی، پروپاگاندا جای خود را به بحث منطقی داده و بی‌شرم‌ترین فعالان سیاسی در مرکز توجه هستند.

چارلی والزر از مجله آتلانتیک طی مقاله‌ای که ترجمه آن را در ادامه متن می‌خوانید به بررسی روابط آشفته شبکه‌اجتماعی و اخبار پرداخته است.

سیلیکون‌ولی در یک دهه گذشته آموخت که خبر یک کسب‌وکار پرهزینه، پردردسر و در عین حال کم درآمد است-و اگر مراقب نباشید یک مدیرعامل بزرگ را به تبهکاری بین‌المللی بدل می‌کند که باید پیش روی کنگره حاضر شود.

پس عجیب نیست که غول‌های تکنولوژی به طول کامل با این صنعت خداحافظی کردند. پس از انتخابات ۲۰۱۶ ایالات متحده، اخبار به جای اینکه یک ارزش افزوده باشد به مساله‌ای با بار حقیقت‌سنجی بدل شد که هیچ نهاد خاصی هم آن را برعهده نمی‌گرفت.رفته رفته شرکت‌ها از اخبار فاصله گرفتند. فیسبوک نمایش خبر را در فید کاربران محدود کرد. متا و گوگل هردو توزیع محتوای خبری در کانادا را محدود کرده‌اند. ادام موسری، مدیر اینستاگرام نیز اعلام کرده که تردز، شبکه اجتماعی جدید متا، قرار نیست تمام تمرکز خود را بر محتوای خبری بگذارد. ایلان ماسک هم با پروژه سیاست واکنشی به توییتر پایان داد و چند تصمیم او در اکس، جایگزین توییتر، باعث خلق حجم بالایی محتوای بی ارزش شد. نیویورک تایمز به تازگی اعلام کرده است که «پلتفرم‌های بزرگ آنلاین در حال جدایی از اخبار هستند.»

تحریم اخبار از سوی صنعت تکنولوژی یک بُعد مهم‌‌تر و حیاتی را نیز در خود جای داده است. مساله تنها پلتفرم‌ها نیستند:‌ مطالعه‌کنندگان هم از اخبار سنتی فاصله گرفته‌اند.

این درست اما در اینجا یک مساله از دید همه پنهان است. ما به عنوان روزنامه‌نگار معمولا بر چگونگی توزیع یا عدم توزیع آثار خود تمرکز داریم. درنتیجه باورمان این است که مسئولیت برداشت کاربران از آثارمان کاملا بر دوش الگوریتم‌ها و مدیران کوتاه‌بین و دم‌دمی‌مزاج تکنولوژی است. درست است که پلتفرم‌ها و به ویژه فیسبوک در گذشته باعث تغییر استراتژی انتشار خبر شده‌اند. از جمله گذار به محتوای کم عمق ویدیویی، آنهم تنها برای همراه شدن با یک بروزرسانی الگوریتمی یا برآورده کردن یک سری معیار‌ها. آنها همچنین پلتفرمی برای پروپاگاندایی خطرناک فراهم کردند که اطلاعات معتبر را به سایه می‌برد. اما تحریم اخبار از سوی صنعت تکنولوژی یک بُعد مهم‌‌تر و حیاتی را نیز در خود جای داده است. مساله تنها پلتفرم‌ها نیستند:‌ مطالعه‌کنندگان هم از اخبار سنتی فاصله گرفته‌اند.

مرکز تحقیقاتی Pew (PRC)، هفته گذشته نتایج مطالعه جدید را منتشر کرد که نشان می‌داد به طور میانگین در سال‌های ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ نسبت به سال‌های گذشته تعداد کمتری از بزرگسالان اخبار را دنبال می‌کنند (Pew نظرسنجی در این باره را از سال ۲۰۱۶ آغاز کرده است.) با وجود تفاوت‌هایی که در داخل جمعیت‌های مختلف به چشم می‌خورد اما به طور کلی ۳۸ درصد از بزرگسالان آمریکایی از نزدیک اخبار را دنبال می‌کنند و این در حالی است که سهم دنبال کنندگان اخبار در سال ۲۰۱۸ بیش از ۵۲ درصد بود. خبرگزاری Axios نیز با بررسی داده‌های چند شرکت نظارت بر ترافیک وب نشان داد که مصرف خبر در سال‌های پس ۲۰۲۰ «کاهش شدیدی» داشته و با وجود اتفاقات بزرگی مثل حمله به ساختمان مجلس در ۶ ژانویه، جنگ اوکراین و غیره، مشارکت در شبکه اجتماعی-وبسایت‌های خبری، اپلیکیشن‌های خبری، اخبار تلویزیونی و شبکه اجتماعی-کاهش یافته است.

دلیل مشخص و ساده‌ای برای چالش نهاد‌های سنتی خبر وجود ندارد. طی دو دهه گذشته و به ویژه در هفت سال اخیر، اعتماد به رسانه به ویژه در بین جمهوری‌خواهان کاهش یافته است. بخشی از این کاهش اعتماد ناشی از عملکرد سازمان‌های خبری است. گزارش‌های اشتباهی منتشر شد که خیلی سریع اشتباه‌شان دیده می‌شود و بیشتر از همیشه در معرض انتقاد سازنده و عناد ورزی قرار می‌گیرند. بخش زیادی از سرزنش‌ها نیز از طیف راست سیاسی و با هدف اعتبارزدایی از رسانه‌های اصلی نشات می‌گیرد. خبرگزاری‌های کوچک محلی نیز به آرامی در نتیجه فعالیت صندوق‌های سرمایه نابود شده‌اند. افزون بر این یک تحول نسلی نیز در این بین دیده می‌شود: میلیون‌ها جوان برای دریافت اخبار معتبر، به اینفلوئنسر‌ها و تولید‌کنندگان محتوا در اینستاگرام و تیک‌تاک یا پادکست خیره می‌شوند. در چنین شرایطی اعتماد مصرف‌کننده لزوما به کیفیت گزارش یا سابقه درخشان برند بستگی ندارد و زاده روابطی است که فرد بین خود و میزبان پادکست تصور می‌کند.

نظرسنجی‌های دهه ۲۰۱۰ به وضوح یک تحول عظیم را انظار عمومی به تصویر می‌کشد. در سال ۲۰۱۴، ۷۵ درصد از بزرگسالانی که Pew از آنها نظر خواسته بود معتقد بودند اینترنت و شبکه اجتماعی به ارتباط آنها با رسانه‌های خبری کمک می‌کند. اما در سال ۲۰۲۰، خرد جمعی به طول کامل متحول شد. در این سال Pew با نظرسنجی از ۱۰ هزار نفر دریافت که «آن دسته از بزرگسالان آمریکایی که اخبار سیاسی خود را از شبکه‌های اجتماعی دریافت می‌کنند معمولا ارتباط کمتری با نهاد‌های خبری دارند» و جالب اینکه دانش آنها از حوادث و سیاست روز نیز کمتر شده است.

شاید بهترین راه بررسی مساله، نگاه به تاثیر اخبار آنلاین و پلتفرم‌ها بر یکدیگر باشد. در پاییز ۲۰۱۳ و هنگامی که در BuzzFeed News مشغول به کار بودم، همکارانم متوجه شدند که فیسبوک تقریبا به یک باره سیلی از ترافیک را به سمت گزارش‌های خبری روانه کرده و این تنها مختص ما نیست. براساس داده‌هایی که من در آن زمان بررسی کردم، در مدت سه ماه، یک تغییر کوچک در الگوریتم فید خبری فیسبوک باعث شد تا ۲۰۰ سازمان خبری بیشتر از همیشه در این پلتفرم دیده شوند.

ناشران چند سال بعد را به دنبال مخاطب بیشتر بودند. هرچه مردم بیشتری روی محتوای کلیک می‌کردند تبلیغات بیشتری فروخته می‌شد و کسب‌وکار قدرت می‌گرفت. سازمان‌های خبری به استراتژی‌های روی آوردند که برای ترویج و بسته‌بندی گزارش، به گونه‌ای الگوریتم‌پسند، طراحی شده بود تا مخاطبان شکبه اجتماعی به خوبی آن را در گوشی‌های خود مصرف کنند. در این سال‌ها حجم زیادی تله‌های کلیکی و تیتر‌های جعلی را مشاهده کردیم. برخی از این استراتژی‌ها با نیت شومی برای وایرال شدن طراحی شده بود اما بیشتر آنها به دنبال جذب مخاب بیشتر در شبکه‌های اجتماعی بودند.

چرخه خبر سریع‌تر شد و با اینکه شبکه اجتماعی امکان ورود صداهای جدیدی را فراهم کرد، اما مرکزیت این پلتفرم‌ها باعث نوعی گروه‌سازی در پوشش خبر شد. گزارش و تحلیل همگی در شبکه‌های اجتماعی منتشر می‌شد و روزنامه‌نگاران توانستند عملکرد خود را براساس یک سری معیار‌ها بررسی کرده و سپس با دستکاری همان‌ها به بیشتر دیده شدن کمک کنند.

توییتر به طور ویژه به اتاق خبری بدل شد که در آن ناشران مختلف برای جایگاهی در این پلتفرم جدید با هم رقابت می‌کردند. همین پلتفرم برخی از روزنامه‌نگاران را به اینفلوئنسر آنلاین و میکروسلبریتی بدل کرد و بخشی از روند انتشار خبر پیش روی عموم قرار گرفت. اما علاوه بر آشنایی کاربران با بُعد انسانی اخبار، همین انسان‌ها به هدفی برای حمله و تعرض تبدیل شدند. سازمان‌های سنتی که از روزنامه‌نگاران خود می‌خواستند از شبکه اجتماعی برای انتشار آثار خود استفاده کنند، اگر همین شبکه اجتماعی برای انتظار نظرات شخصی استفاده می‌شد به شدت خشمگین می‌شدند.

در سیاست یک رابطه عجیب گردشی پدید آمد. الگوریتم‌های شبکه اجتماعی که برای افزایش مشارکت و تبلیغات وایرال طراحی شده بودند طبیعتا به شهرت بی‌شرم‌ترین سیاست‌مداران کمک می‌کردند-فردی مثل دونالد ترامپ که تمام اظهارات دوقطبی‌اش برای دیده شدن در پلتفرم‌ها مناسب بود. پررنگ شدن ترامپ در شبکه‌های اجتماعی علاوه بر افزایش طرفداران و جذب حمایت مالی، باعث پوشش بیشتر رسانه‌ها از او شد. (حتی همین امروز هم پست‌های او در تروث سوشال به عنوان یک رخداد خبری پوشش داده می‌شود.) براساس همین منطق، شهرت ترامپ باعث ارزش خبری او بود که درنتیجه باعث شهرت بیشتر او می‌شد و ارزش خبری او بیشتر می‌شد.

از سال ۲۰۱۳ تا ۲۰۱۷، محتوای خبری به ابزاری در دست شبکه اجتماعی بدل شد. اخبار خبری در این پلتفرم‌ها جلب توجه می‌کرد و همین مساله به مشارکت سمی در حوزه سیاست منجر شد. برخی از صفحات فیسبوکی که با طرفداری پروپاقرص از یک حزب اخبار تحریک کننده منتشر می‌کردند برای مدتی به بانفوذ‌ترین رسانه‌های جهان تبدیل شدند. در عین حال، انتشار محتوای بحث‌برانگیز و تمسخرآمیز به زبان پیش‌فرض شبکه اجتماعی تبدیل شد. در دهه ۲۰۱۰، فعالان اجتماعی، روزنامه‌نگاران، پروپاگاندائیست‌ها، سیاسیون، سفید‌پوستان ملی‌گرا و نظریه‌پردازان توطئه در این فضا گرد هم آمده و پلتفرم‌ها به میدان جنگی بدل شدند که محتوای خبری از ادوات اصلی آن بود. محققی به نام مایکل کافیل می‌گوید در این فضا یک حادثه تیراندازی غم‌انگیز یا حتی داستانی درمورد یک فاجعه نیروی دریایی، مدرکی برای جبهه‌گیری ایدئولوژیک- و راهکاری برای حمله به دشمن-بود. این فضای سمی باعث شد تا فضای عمومی در برابر مباحثه منطقی مقاومت کرده و مخاطبان افراطی شوند.

درست است که مصرف خبر از گذشته با یک بار احساسی همراه بود اما تجربه خرابه‌های شبکه اجتماعی و جستجو در آن برای اطلاع از وضعیت جهان به طور ویژه‌ای تا سال ۲۰۲۰ طاقت‌فرسا شد. عجیب نیست که در دوران همه‌گیری کرونا، مطالعه خبر به «doomscrolling» یا «شوم‌گردی» معروف شد توییتر برای مدت‌ها به «سایت جهنمی» معروف بود. همچنین عجیب نیست که مردم و پلتفرم‌ها می‌خواهند اخبار را کنار بگذارند. تجربه ملال‌آوری بود! درنتیجه منطقی است که کاربران تصمیم الگوریتم‌ها برای اولویت زدایی از محتوای خبری را یک اقدام مثبت تلقی می‌کنند. نظرسنجی اخیر Morning Consult نشان داد که «مردم وقتی اخبار کمتر باشد، فیسبوک را بیشتر دوست دارند.»

البته که اشاره به نابودی خبر-به ویژه نقد خبری-نیز اشتباه است. اما آینده احتمالا شبیه به امروز است و در آن افراد اینفلوئنسر مخاطبان زیادی را رهبری می‌کنند و شبکه‌سازی اجتماعی و رسانه متنی در اولویت دوم پلتفرم‌های ویدیویی با الگوریتم‌های پیشنهادی‌شان قرار می‌گیرد. درنتیجه احتمال می‌رود که قدرت و نفوذ فرهنگی سازمان‌های خبری به روند نزولی خود ادامه دهد.

جان هرمن، در یک مقاله جدید استنباط کرده که کارزار ریاست جمهوری ۲۰۲۴ احتمالا «اولین انتخابات مدرن در ایالات متحده با حداقل اعتبار رسانه» در شکل دادن به جریان‌های سیاسی است. چنین تحولی شاید منفی نباشد اما احتمال تبعات بد وجود دارد و حداقل به لطف الگوریتم‌ها گیج‌کننده می‌شود و با اینکه از نگاه یک رسانه سنتی این مساله به وضوح تاثیر بدی بر روزنامه‌نگاری، درک ما از جهان و بحث عمومی دارد اما خوب است اشاره کنیم که یک رویکرد مبتنی بر اقتصاد تولیدکننده محتوا به اخبار باعث می‌شود تا اعتماد از سازمان‌هایی که استندارد و عملکرد مشخص دارند به افرادی با انگیزه‌ها و نفوذ‌های متفاوت گذار کند.

ظهور این عصر اطلاعات بی قید و بند، یک عنصر فاجعه-یا حداقل کنایه-را در ابتدای مسیر خود دارد. دسترسی همیشگی و توزیع شگفت‌آور شبکه اجتماعی باید یک رابطه فوق‌العاده برای سازمان‌های خبری می‌بود، نوعی از رابطه که باعث افزایش اعتماد و شکل دادن به یک واقعیت پایدار و مشترک می‌شد. اما چنین چیزی رخ نداد. شبکه اجتماعی بدترین تبعات را برای اخبار داشت و اخبار هم بدترین خود را به بیشتر شبکه‌های اجتماعی بردند.

https://pvst.ir/gbh

0 نظر

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

برای بوکمارک این نوشته
Back To Top
جستجو