قسمت چهل و پنجم
ثروتی بهتر از علم
۳ خرداد ۱۳۹۶
زمان مطالعه : ۴ دقیقه
شماره ۴۵
تاریخ بهروزرسانی: ۳۰ مهر ۱۳۹۸
یک سوال است که همیشه ذهنم با آن درگیر بوده، برای یافتن پاسخ یا دستکم فرمولی یا نسخهای. اما مثل خیلی پدیدههای دیگر انسانی برای این هم نمیتوان یک جواب سرراست پیدا کرد. اوضاع وقتی سختتر میشود که این سوال شکل سنتی «علم بهتر است یا ثروت» هم پیدا کند. آیا مهارت و توان کاری مهمتر است یا رفتار حرفهای؟! حال شاید سوال شود تعریف رفتار حرفهای چیست. راستش این هم از همان سوالهاست! یعنی به تعداد مقالهها و مطالبی که در این زمینه نوشته و گفته شده است تعریف برای حرفهای گری وجود دارد. اما تعریف من بیشتر مبتنی بر تجربه شخصیام شکل گرفته؛ یعنی همکارانی که تا حالا داشتهام و مدلهایی کاری که آنها در عمل از خود نشان دادهاند و نتیجهاش. اما در بین همه اینها یکی از همه بیشتر در ذهنم مانده و آن مدل بابک است. جریان به حدود 15 سال پیش برمیگردد. آن دوره در یک شرکت تبلیغاتی صاحبنام به عنوان مدیر ارشد بخش رسانه مشغول بودم. بابک مدیر پروژه یا همان اکانت منیجر بود و به شدت در کارش موفق، آنقدر که همه آژانسهای تبلیغاتی به دنبالش بودند. او بسیار بر مسائل فنی مسلط بود و چه در داخل شرکت و چه کارفرماها یا همان کلاینتها نمیتوانستند به کیفیت، پشتکار و دقت او ایرادی بگیرند. اما به تدریج مشخص شد چیزهای زیاد دیگری هست برای ایراد گرفتن: مشتری در درجه اول است: یزی که همه میدانند اما لزوماً در وجود همه نهادینه نشده است. گاهی بابک به قدری بر سر مسائلی که به نظر خودش درست بود با مشتری بحث میکرد که موجب کلافگی میشد. تازه در بسیاری موارد هم آن کاری را میکرد که به نظر خودش درست بود. ضمن آنکه به این نکته دقت نمیکرد که در هر محیط کاری همکاران هر کس مشتریانش هستند، پس این رویه را با خود...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید