اقتصاد بازار هنوز کاملاً با مبادله کالا به کالا و چنین مبادلاتی جایگزین نخواهد شد اما باید توجه کرد در مقیاس کوچکی از جهان اجتماعی ما، این نوع معاملات حتی پس از رشد سرمایهداری سر جای خود باقی ماندهاند. مثلاً اعضای فامیل لباسهای خود را به همدیگر میدهند یا تبادل کالا به کالا در بین کسانی که عشق کلکسیون دارند، امری معمول است. این مبادلات کاملاً وابسته به اعتماد هستند؛ اینکه محصول مبادلهشده، خراب نیست. در واقع این نوع مبادلات، نتیجه اعتمادند. وقتی اقتصاد مشارکتی را با این نگرش تحلیل میکنیم، متوجه میشویم اساس آن اعتماد به یکدیگر است. البته باید اشاره کرد که میزان اعتماد متفاوت است و بستگی به طرفین و نوع برند نیز دارد. تعاملاتی که در اقتصاد مشارکتی یا کسب و کارهای مشارکتی اتفاق میافتد، در عین حال که همچنان قسمتی از تعاملات بازار هستند، ویژگیهای مبادله کالا به کالا را در خود دارند. فناوری این مساله را ممکن کرده است که شکلهای پیشامدرن مبادلات را در معاملات بازار مدرن داشته باشیم. این امر نکتهای است که به نظر من فراتر و مهمتر از عبارت «اقتصاد مشارکتی» است. جنبه دوم این مساله، ایجاد پیوندهای اجتماعی است. در اقتصاد مشارکتی نوعی جدید از رابطه ایجاد میشود و مثلاً مهمان و میزبان را در سیستم ایر بیانبی با هم آشنا میکند؛ در این سیستم میزان بیشتری از اعتماد به یکدیگر (نسبت به بازارهای سنتی عصر مدرن) لازم است. همچنین میتوان این مساله را در سیستم حمل و نقل مشاهده کرد؛ نوع رابطهای که مسافران و رانندههای اوبر و سیستمهای مانند آن دارند، با سیستمهای سنتی حمل و نقل تفاوت دارد. رفتار انسانها با یکدیگر نیز در این پلتفرمها خیلی مهم است. آنها با اعتماد به هم در سیستم اقتصاد مشارکتی مساله تعامل انسانی را به بهترین شکل خود در اقتصاد تجربه میکنند و احساس نزدیکی بیشتری به یکدیگر...