نگاهی به همزیستی موسیقی و فناوری
تنها صداست که میماند…
۷ مهر ۱۳۹۵
زمان مطالعه : ۳ دقیقه
شماره ۳۸
تاریخ بهروزرسانی: ۶ آبان ۱۳۹۸
قدیمترها حدوداً دو دهه پیش، وقتی آنهایی که موسیقی بخشی جداییناپذیر از زندگی شان بود، با واکمنها مواجه شدند انگار همه آنچه میخواستند داخل آن دستگاههای مستطیلشکل جا میگرفت: قابل حمل و کوچک؛ کوچکتر از ضبطها و پخشکننده های صوتی غولپیکر. هرچند عموماً کیفیت صدای خوبی نداشتند. نوارهای کاست را جا میدادی توی کیفت و راه که میرفتی، تقتق میخوردند به هم و آن صدای تقتق نوارکاستها توی کیفت بهترین صدای دنیا بود؛ تقتقها ادامه مییافت تا آنجایی که توی صف اتوبوس یا تاکسی، نوبت عوض کردن کاست میرسید: نوار قبلی را درمی آوردی و نوار جدید را داخل واکمن قرار میدادی؛ تقتق، تقتقهای ابدی با وعده دنیایی از صوت، ریتم و هارمونی. همین گروه از مخاطبان موسیقی احتمالاً در مواجهه با سیدیمنها کیفشان پر شده بود از سیدی که سبکتر از کاست بود و جای کمتری را هم اشغال میکرد؛ حالا بگذریم از اینکه گهگاه سیدیها صدای خش میدادند و کار نمیکردند اما انقلاب واقعی در حوزه موسیقی وقتی اتفاق افتاد که Mp3پلیرها وارد بازار شدند؛ زمان وداع با سیدیها و نوارکاستها رسیده بود. داشتن تعداد زیادی موسیقی با کیفیت صدای خوب روی تبلت، آیپاد، Mp4 و غیره و غیره و غیره لذتی بود که فناوری به مخاطبان موسیقی ارائه داد و این روند با حضور اپلیکیشنها و سایتهای پخش موسیقی جانی دوچندان گرفت. امروز دیگر موسیقی همهجا هست؛ صدا نمیمیرد، صدا محدود به سالنهای کنسرت و عدهای معدود نمیشود، جریان مییابد و همیشه در جیب یا کولهپشتی شماست؛ از هر طبقه جامعه که باشید، موسیقی دیگر آن شکل نخبهگرایانه کلاسیک خود را ندارد و دور از دسترس نیست. معلوم نیست آن آدمهایی که سالها پیش صفحههای گرامافون را میخریدند و روی گرامافون تنظیم میکردند، چقدر دلشان میخواست صفحهها کوچکتر شوند، گرامافونها قابلیت حمل بیابند یا راحتتر کار کنند؛ اما گراموفونها چارهای نداشتند جز اینکه در گوشهای از خانه...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید