skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

پلاس

نسرین ابویی نویسنده میهمان

چگونه از هوش هیجانی در تصمیم ‌گیری استفاده کنیم؟

نسرین ابویی
نویسنده میهمان

۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۲

زمان مطالعه : ۱۴ دقیقه

تاریخ به‌روزرسانی: ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۲

هوش هیجانی چیست؟

در این مطلب می‌خوانید

     هوش هیجانی میزان توانایی انسان‌ها در کنترل و مدیریت احساسات و نحوه برخورد و تصمیم‌گیری آنهاست. استفاده از هوش هیجانی در تصمیم گیری موضوعی است که هم در فرآیندهای شغلی و هم در سایر بخش‌های زندگی از اهمیت زیادی برخوردار است. بنابراین افرادی که از سطح بالای هوش هیجانی برخوردارند، بهتر می‌توانند احساسات خود را درک و مدیریت کنند. راهکارهایی برای کسب و افزایش این مهارت وجود دارد که با انجام و تمرین آنها می‌توان بهتر و بیشتر از این قابلیت استفاده کرد.

    هوش هیجانی شامل توانایی آگاهی و مدیریت احساسات شخصی و همچنین شناخت احساسات اطرافیان و ارتباط با آنان است. در تصمیم گیری، برای هر شخصی مجموعه عوامل خاصی تاثیرگذار است. مهم‌ترین این عوامل احساسات، هیجانات، شهود، درک، اطلاعات، استدلال، شواهد، گزینه‌ها، منافع و غیره است. 

    منظور از هوش هیجانی (EI) چیست؟

    هوش هیجانی یا هوش عاطفی ترجمه عبارت انگلیسی Emotional Inteligence است که معمولا با مخفف آن یعنی EI، عنوان می‌شود. این اصطلاح اولین‌ بار در اواخر دهه ۹۰ میلادی توسط دو محقق به نام‌های جان مایر و پیتر سالوی ابداع شد ولی رایج شدن هوش هیجانی را مدیون روان‌شناسی به نام دنیل گولمن است. معیار ارزیابی هوش هیجانی نیز «ضریب هوش هیجانی» یا EQ تعریف شده است.

    منظور از هوش هیجانی میزان توانایی افراد در درک و مدیریت احساسات خود و دیگران است. مطابق با تعریف گلمن، هوش هیجانی شامل توانایی‌های مفیدی می‌شود که امروزه می‌توان آنها را در دسته‌ مهارت‌های نرم طبقه‌بندی کرد. این مهارت‌ها از قابلیت انگیزه دادن به خود، حفظ پشتکار در شرایط دشوار و حفظ امید تا توانایی کنترل رفتارهای تکانشی، قدرت به تاخیر انداختن خواسته‌ها، توانایی کنترل و تنظیم هیجانات، مقابله با استرس در زمان تفکر و حتی همدلی با دیگران را شامل می‌شود.

    توانایی‌های خودآگاهی و همدلی چه اهمیتی در EI دارند؟

    اولین مهارت یا مولفه‌ هوش هیجانی، خودآگاهی (self-awareness) است. خودآگاهی به معنای آگاهی و شناخت فرد از حالات و تجارب درونی خود است. حالات و تجارت درونی به باورها، احساسات، عواطف، هیجانات، نیازها، خواسته‌ها و موارد مشابه اشاره دارد. افراد دارای مهارت خودآگاهی نسبت به درون و حالات خود شناخت و آگاهی بدون قضاوت دارند و بنابراین می‌توانند حالات درونی خود را با نگاه از بالا درک و ارزیابی کنند و به راحتی موفق به کنترل آن شوند.

    چنین شخصی در صورت بروز هیجانات منفی مانند خشم و غم می‌تواند بدون گرفتن تاثیر منفی از این احساسات، واکنش‌های مناسبی بروز دهد. به همین دلیل است که افراد دارای هوش هیجانی معمولا در زندگی موفق‌تر هستند.

    همدلی (Empathy) نیز یکی دیگر از مهارت‌های مهم هوش هیجانی است و با توانایی درک و شناخت احساسات و هیجانات دیگران تعریف می‌شود. افراد دارای مهارت همدلی در مواجهه با پیام‌های عاطفی اطرافیانشان آن را درک و به انتقال پیام عاطفی مناسب اقدام می‌کنند. این پیام واکنشی می‌تواند شامل تغییر لحن، تغییر حالت چهره، تغییر حالت بدن، در آغوش گرفتن یا هر واکنش احساسی متناسبی باشد. چنین افرادی قادر به برقراری روابط انسانی محکم‌تری هستند، چون توانایی درک احساسات دیگران را دارند. به همین ترتیب می‌‎توانند احساسات خود را نیز بهتر به دیگران منتقل کنند و با مشکلات اجتماعی و ارتباطی کمتری مواجه می‌شوند.

    همدلی از مهارت‌های مهم هوش هیجانی
    یکی از اجزای EI، همدلی و درک احساس دیگران است.

    مولفه‌ها یا اجزای هوش هیجانی کدامند؟

    هوش هیجانی به طور معمول شامل چهار ویژگی یا مولفه‌ اصلی است که با آن تعریف می‌شود. این اجزا شامل خودآگاهی، خود مدیریتی یا خود کنترلی، درک و آگاهی اجتماعی و مدیریت روابط با دیگران است. هر مورد را در ادامه به طور خلاصه مرور می‌کنیم.

    ۱- خودآگاهی

    منظور از خودآگاهی که در اینجا می‌تواند خودآگاهی هیجانی هم معرفی شود، توانایی شناخت و آگاهی فرد از احساسات و هیجانات و حتی شخصیت و ویژگی‌های مثبت و منفی خود است. میزان خودآگاهی هیجانی در تست EQ نشان دهنده‌ی میزان توانایی فرد در شناخت و درک احساسات خود، دلایل بروز این احساسات و تاثیر بر افکار و رفتار او تعریف شده است.

    خودآگاهی
    احساسات مثبت و منفی

    به علاوه افراد دارای مهارت خودآگاهی بالا قادر به بیان احساسات خود به کمک کلام نیز هستند. برای افزایش مهارت خودآگاهی، لازم است واکنش‌های خود را در مواجهه با موقعیت‌های مختلف و تغییرات احساسی خود شناسایی و پیگیری کنید.

    ۲- خودمدیریتی

    مدیریت افکار و احساسات
    مدیریت کردن عواطف و احساسات

    خودمدیریتی یا خود کنترلی به توانایی مدیریت احساسات به طور ویژه در شرایط چالشی، تعارضی و استرس‌زا اشاره دارد. این مهارت، انعطاف‌پذیری، پذیرش و همگامی با تغییرات و مدیریت تعارضات را نیز در بر دارد.

    افراد دارای مهارت خودمدیریتی، بهتر می‌توانند واکنش‌های خود را کنترل کنند. خود مدیریتی می‌تواند شامل بررسی تاثیر واکنش ما بر دیگران باشد. اقداماتی مانند مکث کردن و نفس کشیدن برای کمک به مدیریت و تنظیم احساسات و رفتارهای تکانشی هم از نشانه‌های خودمدیریتی است. این اقدامات معمولا در زمان بروز موقعیت‌های پراسترس یا پرتنش انجام می‌شود. البته مدیریت احساسات به معنای پنهان کردن یا نادیده گرفتن احساسات نیست. بلکه به معنای بروز واکنش‌های گفتاری، رفتاری و احساسی مناسب با توجه به زمان و مکان خواهد بود.

    ۳- آگاهی اجتماعی

    آگاهی اجتماعی که به معنای درک عواطف، احساسات، نیازها و دغدغه‌های دیگران و توانایی همدلی با آنان است، از مهم‌ترین بخش‌های هوش هیجانی به شمار می‌رود. این ویژگی تاثیر زیادی در برقراری ارتباط مناسب با اطرافیان دارد. آگاهی اجتماعی از طریق فعالیت‌هایی مانند گوش دادن فعال، مهارت‌های ایجاد ارتباط گفتاری، مهارت‌های ایجاد ارتباط غیر‌کلامی، انتقال مناسب احساسات و تلاش برای دریافت نشانه‌های عاطفی تقویت می‌شود.

    ۴- مدیریت روابط

    مدیریت روابط هوش هیحانی
    مدیریت روابط به معنای توانایی ایجاد ارتباط مناسب با دیگران است.

    مدیریت رابطه به برقراری روابط خوب با دیگران و حفظ آن اشاره دارد. به علاوه شامل توانایی فرد برای ارتباط برقرار کردن با دیگران، تاثیرگذاری و راهنمایی آنها و همچنین مدیریت و حل‌ موثر تعارضات است. افراد دارای این مهارت از تعارض اجتناب نمی‌کنند بلکه سعی می‌کنند  ‌درست و به‌ موقع مسائل و چالش‌ها را پیگیری کرده و به رفع آنها بپردازند.

    هوش هیجانی در تصمیم گیری چه نقشی دارد؟

    همه افراد در زندگی روزمره خود، بارها با موقعیت‌هایی مواجه می‌شوند که باید برای رسیدن به بهترین نتیجه تصمیم بگیرند. تصمیم‌گیری درست نیازمند چندین مهارت از جمله تفکر انتقادی، توانایی حل مسئله، قدرت تجزیه و تحلیل و غیره است. در این میان هوش هیجانی در تصمیم گیری مناسب نقش غیر قابل انکاری ایفا می‌کند.

    تاثیر احساسات و هیجانات بر تصمیم‌گیری

    تصمیم‌گیری
    نتیجه انتخاب و تصمیم‌گیری

    علاوه بر مهارت‌های مورد استفاده در تصمیم‌گیری، برخی عوامل نیز وجود دارد که بر تصمیمات اشخاص تاثیرگذار است. یکی از مهم‌ترین این موارد احساسات است. افراد معمولا در تصمیماتشان احساسات و هیجانات خود را نیز در نظر می‌گیرند. بنابراین صرف نظر از این واقعیت که در بسیاری موارد شهود و احساسات ما در حال نشان دادن مسیر درست است و احساسات و منطق باید در ترکیب و تکامل با یکدیگر  برای اتخاذ تصمیمات به کار روند، گاهی اوقات احساسات و هیجانات منفی یا حتی مثبت ما به مانعی برای درک کامل شرایط و عامل بروز خطاهای تصمیم‌گیری تبدیل می‌شوند. اینجاست که تصمیم‌گیری درست با مهارت‌های هوش هیجانی یعنی شناخت و مدیریت احساسات خود و دیگران مرتبط می‌شود.

    تاثیر هوش هیجانی در تصمیم گیری بهتر

    به بیان دیگر افراد برخوردار از سطح بالای هوش هیجانی در زمان تصمیم‌ گیری به این امر واقف هستند که به طور طبیعی انتخاب‌هایشان تا حدی متاثر از احساساتشان است.  این افراد با توجه به این موضوع در مدیریت هیجانات موفق‌تر عمل می‌کنند. فراتر از آن با نگاه کردن به بخش احساسی تصمیماتشان به صورت تفکیک شده، میزان اثرگذاری هیجانات بر تصمیم و نقش تقویت کننده یا بازدارنده‌ی موجود را مورد ارزیابی قرار می‌دهند.

    استفاده از هوش هیجانی در تصمیم گیری موجب می‌شود تا فرد با تشخیص و درک احساسات دیگران بهتر بتواند تاثیرات احساسات سایرین را بر  تصمیمات و اقداماتش تنظیم و کنترل کنند. به علاوه آگاهی از احساس دیگران و نتایج ناشی از تصمیم بر آن، می‌تواند به ما در ارزیابی گزینه‌ها و اتخاذ تصمیمات درست‌تر کمک کند.

    تاکید بر این نکته نیز ضروری است که استفاده از هوش هیجانی در تصمیم گیری به معنای حذف کامل احساسات از روند تصمیم‌گیری نیست، بلکه به معنای چشم‌پوشی از احساسات منفی مانند اضطراب، استرس و خشم یا تاثیرات منفی هیجانات مثبت کنترل نشده است. این کار در رسیدن به یک دیدگاه واقع‌بینانه‌تر و تکیه بر احساسات در حد معقول کمک زیادی می‌کند.

    چگونه می‌توان هوش هیجانی را برای تصمیم گیری بهتر توسعه داد؟

    روش‌های متنوعی برای توسعه هوش هیجانی در تصمیم گیری بهتر وجود دارد. در این بخش به راهبردهای بهبود خودآگاهی، تکنیک‌های افزایش مهارت همدلی و اهمیت تنظیم هیجانات و مدیریت استرس اشاره می‌کنیم.

     راهبردهای بهبود خودآگاهی

    خودآگاهی نیز مانند هر مهارت دیگری می‌تواند با تمرین و تلاش بهبود پیدا کند. متخصصان و روان‌شناسان روش‌های زیادی برای افزایش توانایی خودآگاهی توصیه کرده‌اند. پرکاربردترین روش‌ها شامل موارد زیر است.

    ۱- ذهن آگاهی

    ذهن آگاهی از روش‌های بهبود خودآگاهی
    مدیتیشن یا ذهن آگاهی به ارتقای خودآگاهی منجر می‌شود.

    ذهن آگاهی یا مدیتیشن به معنای حضور ذهن در لحظه‌ی حال و توجه به خود و محیط یا افراد اطراف است. این کار در تقابل با درگیری با افکار، بیش از حد فکر کردن و رویاپردازی و تخیل  قرار می‌‎گیرد. در واقع به فرد در فاصله گرفتن از افکار بیهوده کمک می‌کند تا بتواند آگاهی بیشتری در مورد وضعیت درونی و واکنش‌های خود نسبت به امور کسب کند. به همین دلیل است که ذهن آگاهی تاثیر خوبی در شناسایی و آگاهی از افکار و احساسات درونی خواهد داشت.

    برای تقویت ذهن آگاهی می‌توانید از مراقبه و یوگا نیز کمک بگیرید. متداول‌ترین روش‌های مدیتیشن با تنفس و دم و بازدم انجام می‌شود. اما در صورت تمایل می‌توانید مکث‌های منظم و افزایش تمرکز را تمرین کنید. یک روش بسیار کاربردی، تمرکز بر نفس کشیدن برای مدت چند ثانیه است. در نهایت فعالیت‌هایی مانند نوشتن، نقاشی، کارهای دستی، آشپزی، گوش دادن به موسیقی آرام، نگهداری از گل‌ها و حتی گردش در طبیعت نیز می‌تواند کمک کننده باشد.

    2. تامل

    تأمل شامل مواجهه با افکار، احساسات و رفتارهای خود و تحت نظر گرفتن آن است. این کار به شما کمک می‌کند تا متوجه شوید در چه اموری مطابق با باورها و ارزش‌هایتان حرکت کرده‌اید. در انجام چه فعالیت‌هایی به استانداردهای خود دست یافته‌اید. در چه کارهایی با شکست مواجه شده‌اید. توانایی پیشرفت در چه زمینه‌هایی را دارید. چه اهدافی دارید و چه تغییراتی در طول زمان داشته اید. این کار را می‌توانید با روش‌های مختلف از جمله ثبت روزانه وقایع، صحبت کردن با صدای بلند یا فکر کردن در سکوت انجام دهید. مهم این است که انجام کاری در جهت اندیشیدن به خود می‌تواند در تقویت خودآگاهی تاثیر زیادی داشته باشد.

    ۳- پرسش از نزدیکان

    بازخوردهای خارجی از خانواده و دوستان نزدیک در مورد خودتان نیز می‌تواند تاثیر مثبتی در افزایش شناخت و خودآگاهی شما داشته باشد. از نزدیکانتان بخواهید که شما را توصیف کنند و بگویند چه افکار و احساساتی در مورد شما دارند. توصیفاتشان را یادداشت کنید. در نهایت صحبت با افراد متفاوت می‌تواند دیدگاه جامعی در مورد شخص شما به خودتان ببخشد که تا پیش از این به آن توجه نکرده بودید.

    ۴- نگاه کردن به خود به صورت بی‌طرفانه و بدون قضاوت

    برای افزایش مهارت خودآگاهی باید سعی کنید خودتان را دقیقا همان‌‌گونه که هستید ببینید. این کار به افزایش شناخت از خود واقعی‌تان و پذیرش خود تاثیر زیادی خواهد داشت.

    از دیگر تکنیک‌های خودآگاهی می‌توان به انجام تست‌های شخصیت‌شناسی و روان‌شناسی یا توجه به بازخوردهای همکاران یا مدیران در زمان کار نیز اشاره کرد.

     تکنیک‌های تقویت همدلی

    همدلی نیز مانند خودآگاهی یک مهارت اکتسابی است که با تلاش بر اساس روش‌های مناسب می‌توان آن را افزایش داد. برخی از موثرترین این روش‌ها را در ادامه مرور می‌کنیم.

    ۱- گوش دادن فعال

    گوش دادن فعال
    گوش دادن فعالانه

    اولین و بهترین راهکار برای تقویت مهارت همدلی تمرین گوش دادن به صورت فعالانه است. برای این کار لازم است به خوبی و با تمام توجه و تمرکز خود به طرف مقابل گوش دهید. گام بعدی پس از گوش کردن ارائه‌ پاسخ‌ها و واکنش‌های مناسب خواهد بود. کنار گذاشتن کارها و صرف تمام توجه به طرف مقابل، تماس چشمی و توجه به حرکات مخاطب، نشان دادن واکنش‌های کلامی یا چهره یا تکان دادن سر و حرکات بدنی، حفظ اشتیاق برای گوش دادن و فکر کردن به این‌که اگر جای او بودید چه می‌کردید، از روش‌های موثر در انجام گوش دادن فعال است.

    ۲- اجتناب از نصیحت و قضاوت

    یکی دیگر از روش‌های تقویت همدلی تمرین و تلاش برای قضاوت نکردن و خودداری از نصیحت کردن مخاطب است. فردی که با شما صحبت یا درد و دل می‌کند، معمولا به دنبال راهکار نیست. در بیشتر موارد افراد به دنبال کسی هستند که دغدغه‌ها و نگرانی‌هایشان را با او در میان بگذارند. اگر راهکاری برای حل مشکل به نظرتان رسید می‌توانید مطرح کنید، ولی از توصیه‌های کلیشه‌ای و قضاوت کردن یا اثبات تقصیرات او اجتناب کنید.

    ۳- اجتناب از تعصب و سوگیری

    برای همدل بودن باید یاد بگیرید که همه‌ی افراد عقایدی مشابه با شما ندارند، بنابراین از تعصب‌ها و پافشاری بر عقاید خود دوری کنید و حرف‌های دیگران را فارغ از موافق نبودن با آن گوش کنید. در نهایت قرار نیست هیچ کدام از شما دیگری را تغییر دهد، بلکه مهم گوش دادن و همدلی کردن است.

     اهمیت تنظیم هیجانات و مدیریت استرس به منظور استفاده از هوش هیجانی در تصمیم گیری

    مدیریت استرس
    کنترل احساسات مختلف

    تنظیم و مدیریت هیجانات منفی به خصوص مدیریت استرس از مهارت‌های مهم هوش هیجانی است. برای این کار لازم است انواع احساسات و هیجانات را به خوبی بشناسیم و بروز آنها را در خود تشخیص دهیم و حتی پیش‌بینی کنیم. این به ما کمک می‌کند تا واکنش مناسب در زمان بروز هر هیجان و زمان و مکان مناسب برای نشان دادن هیجانات را به خوبی شناسایی کنیم.

    در نهایت مدیریت هیجانات و به خصوص استرس، ما را از بروز واکنش‌های نادرست یا اتخاذ تصمیمات احساسی و فاقد منطق دور می‌کند. روشن است که چنین مهارتی به پیشرفت و رشد افراد کمک زیادی خواهد کرد.

    چگونه هوش هیجانی در فرآیندهای تصمیم گیری قرار می‌گیرد؟

    برای شناسایی روش‌های گنجاندن مهارت‌های هوش هیجانی در تصمیم گیری لازم است روش استفاده از هوش هیجانی را در مهم‌ترین فرآیند تصمیم‌گیری یعنی شناسایی و ارزیابی گزینه‌ها مورد بررسی قرار داد. به علاوه بهتر است اهمیت در نظر گرفتن احساسات در تصمیم‌گیری را نیز با هم مرور کنیم.

    روش استفاده از EI برای شناسایی و ارزیابی گزینه‌ها در تصمیم‌گیری

    اصلی‌ترین مهارت تصمیم‌گیری توانایی شناسایی، تجزیه و تحلیل و ارزیابی گزینه‌های موجود و در نهایت انتخاب بهترین گزینه است. این مرحله نیازمند بررسی نتایج بالقوه‌ی حاصل از انتخاب هر گزینه است. اینجاست که هوش هیجانی با بهبود توانایی مشاهده و درک احساسات خودتان و اطرافیان به کمک شما می‌آید. زمانی که احساسات خود و دیگران را در نظر بگیرید، به یک تصمیم‌گیرنده قوی تبدیل خواهید شد. هوش هیجانی در واقع توانایی افراد برای دیدن واقعیت‌ها، احساسات و تاثیرات مختلف به شکلی متعادل برای کمک به تصمیم‌گیری بهتر است.

     اهمیت در نظر گرفتن احساسات در تصمیم‌گیری

    به طور کلی همواره احساسات در تصمیم‌گیری تاثیر گذارند و نمی‌توان به طور کامل احساسات و هیجانات را حذف کرد، بلکه راهکار اصلی، کنترل آنها است. به علاوه اگر قصد دارید احساستان را هم در تصمیم‌گیری دخالت دهید، باید از خودتان بپرسید که این تصمیم احساسی، چه تاثیرات و عواقبی در اهداف شما دارد. در نهایت در تصمیم‌گیری‌ها، اگر تاثیر مثبتی در استفاده از احساستان می‌بینید، از آن استفاده کنید. زمانی که تصمیم‌گیری احساسی منجر به دور شدن از هدفتان می‌شود یا تاثیرات منفی بلند مدت به دنبال دارد، آنها را از فرآیند تصمیم‌گیری حذف کنید.

    چالش‌ها و محدودیت‌های استفاده از هوش هیجانی در تصمیم گیری

    با وجود تاثیرات مثبت استفاده از هوش هیجانی در تصمیم گیری، چالش‌ها و محدودیت‌هایی در این زمینه وجود دارد. به عنوان مثال افرادی که همدلی بالایی دارند، ممکن است به دلیل تلاش برای عدم آسیب رساندن به احساسات دیگران، فرآیند تصمیم‌گیری را بیش از حد به تاخیر بی‌اندازند تا فرصت بیشتری برای بررسی گزینه‌ها در اختیار داشته باشند.

    همچنین برخی افراد ممکن است به دلیل توجه زیاد به احساسات دیگران و بازخورد گرفتن از آنان برای تصمیماتشان، در نهایت گیج و سردرگم شوند. بنابراین لازم است علاوه بر هوش هیجانی در تصمیم گیری به سایر مهارت‌های ضروری مانند تفکر انتقادی، قدرت حل مسئله، مدیریت زمان، توانایی ارزیابی گزینه‌ها و تجزیه و تحلیل نتایج تصمیم و غیره نیز توجه کرد.

    https://pvst.ir/ert

    0 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو