توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
در دورهای به سر میبریم که تشخیص سره از ناسره بیش از پیش سخت شده است.
انگشت اتهام را به سادگی به سمت یکدیگر نشانه میرویم. به سادگی از واژه رانتخوار یا وابسته استفاده میکنیم بدون اینکه هیچ دلیلی برای گفته خود بیاوریم. کسبوکارها و استارتآپها را متهم میکنیم بدون اینکه ذرهای بیندیشیم که چه نتیجهای خواهیم گرفت.
انگشت اتهام را به سمت بخش خصوصی گرفتهایم، بزرگ شدن هر کسبوکار یا هر استارتآپی را دلیل وابستگی آن میدانیم و سعی میکنیم با ابزارهای خود و استفاده از وضعیت گرگومیش فعلی او را تا جایی که ممکن است محدود کنیم.
کسبوکارهایی را که برای بزرگ شدن سالها سرمایهگذاری کردهاند با یافتن یا ساختن کوچکترین دلیلی متهم به وابستگی یا رانتخواری میکنیم و بعد سراغ دیگری میرویم. در این میان وقتی مطمئن شدیم کسبوکار به اندازه کافی ضربه خورد، به صورت نامحسوس و تنها آوایی در زیر متن اصلی، در صفحههای مجازی خود مینویسیم که آن استارتآپ زیاد هم مقصر نبود. اما واقعیت این است که ما کسبوکار را اعدام کردهایم بدون اینکه به او فرصت دفاع از خود بدهیم.
ما همانگونه رفتار میکنیم که منتقد آن هستیم و اگر دیگری در مقابل ما آن رفتار را نشان دهد، معترض خواهیم شد. در شرایط فعلی همه سراغ استارتآپهایی رفتهایم که روزی آرزوی بزرگ شدن آنها و تبدیل به یونیکورن شدنشان را داشتیم. همه منتظر بودیم روزی وارد بورس شوند و از دولت، بابت اینکه نمیگذارد آنها طوری فعالیت کنند که به نقطه رشد و توسعه خود برسند، انتقاد میکردیم؛ از سویی دولت نیز از آن رو که استارتآپها در قامت تعریفشده حاکمیت جای نمیگرفتند چندان دل خوشی از آنان نداشت و سعی میکرد با قوانین و راهکارهای مختلف خود محدودشان کند و جلوی توسعهشان را بگیرد.
مدیران استارتآپی بارها احضار شدند و برای سرویسهایی که ارائه میکردند مورد بازخواست قرار گرفتند، در آن روزها تمامی ما از آنان دفاع میکردیم اما در شرایط فعلی تمامی آنها را مجبور به سکوت کردهایم.
به آنها اجازه نمیدهیم درباره کسبوکارشان اظهارنظر کنند، اجازه توسعه را از آنها گرفتهایم، ارائه سرویس از سوی آنان با بدترین واکنشها مواجه میشود و انتظار داریم همه مانند ما فکر کنند و اگر شبیه ما نیستند، پس حتماً مقابل ما قرار دارند. در چنین شرایطی که کسبوکارها و استارتآپها هم از سمت کاربر و هم از سمت حاکمیت تحت فشار قرار گرفتهاند چگونه میتوانیم بازار فناورانه خود را توسعه دهیم و چگونه از کسبوکارها انتظار داریم یونیکورن شوند؟
با استارتآپها و کسبوکارهای فعال در حوزه آیسیتی درست مانند مرغ عزا و عروسی رفتار میکنیم، در روزهای اوج فعالیتشان بخشی از دولت آنها را مرتب محکوم میکنند و در فعالیتشان دنبال دستهای نفوذ میگردند و در شرایط فعلی مردم آنان را رانتخوار میدانند.
اما تاریخ مشخص کرده است که کارآفرین فقط کارآفرین است، نه بیشتر و نه کمتر.