توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
این روزها به نظر میرسد اگر میخواهید حرفی بزنید باید حتماً در مورد دوران پسا تحریم باشد، در غیر این صورت شنوندهای وجود ندارد یا خوانندگان مطلب تصور میکنند چقدر از بازار اخبار و اطلاعات به دور هستید. تیتر تمام روزنامهها در این دوره یا به صورت مستقیم به برجام اختصاص داشته یا حول اتفافات آن میچرخیده است. در این خصوص تمام مقامات سیاسی و اقتصادی کشور اظهار نظر کردهاند و اساتید دانشگاهها به بررسی شرایط آن پرداختهاند.
از همین روست که این تصور به وجود آمده که اگر در مورد برجام و اتفاقات آن یا شرایط ایجادشده پس از آن صحبت کردید، یعنی انسان مطلعی هستید و به صورت مستقیم موضاعات روز و اخبار را پیگیری میکنید؛ اگر در حوزه دیگری صحبت کردید یعنی از قافله اخبار دور افتادهاید.
تمام این صغری و کبریها را چیدم تا بگویم با وجود اهمیت برجام و شعفی که در روز پس از اجرایی شدن آن میان مردم حکمفرما شد اما باید توجه کرد که بسیاری از مشکلات ما با اجرایی شدن برجام برطرف نمیشود؛ مخصوصاً در بخش فناوری اطلاعات و ارتباطات. بسیاری از موضوعات هنوز تکلیفشان مشخص نیست و معلوم نیست قرار است برای آن به نتیجه برسیم یا نه. مثلاً همین مکالمه تصویری. با وجود اینکه بیش از شش ماه تمامی رسانهها هر روز تیتر میزدند که تکلیف مکالمه تصویری باید مشخص شود این روزها به نظر میرسد آن نیز به سرنوشت MMSدچار شده و دیگر تقاضایی برایش وجود ندارد، یا با آمدن فناوریهای جدیدتر و ابزارهای دیگر به قول حقوقیها «سالبه به انتفاع» موضوع است. هنوز معلوم نیست آیا اپراتورها تصمیم به ارائه آن دارند یا خیر، یا اینکه پیوست فرهنگی که قرار بود برای آن تنظیم شود، به چه سرنوشتی دچار شد؟ دیگر نه خبرنگاران علاقهای به پیگیری آن دارند و نه مسئولان دوست دارند در مورد آن صحبت کنند. فقط میماند سرمایهگذاریای که برای راهاندازی آن صورت گرفته است و مدتزمانی که صرف شده تا افراد مختلف در مورد اجرا شدن یا نشدن آن با یکدیگر مذاکره کنند. طبیعی است چون این بحثها در دوره تحریم صورت گرفته و ما از آن دوره گذر کردهایم و وارد دوره پس از آن شدهایم، اهمیتی ندارد و یادآوری آن هزینهها چندان خوشایند نخواهد بود.
اما به نظر میرسد روشن شدن تکلیفمان با فناوریهای آتی در این دوره یکی از موضوعاتی است که باید حتماً به آن توجه شود. باید مشخص کنیم در مقابل آن چه رویکردی اتخاذ خواهیم کرد. شاید این موضوع برای سرمایهگذاران داخلی چندان اهمیتی نداشته باشند یا خیلی از مفاهیم و پیچیدگیهای فرهنگیمان برایشان پذیرفته شده باشد اما سرمایهگذاران خارجی چنین موضوعی را نمیپذیرند؛ انتظار دارند وقتی برای ارائه سرویسی مجوز میگیرند بتوانند در زمان راهاندازی آن را ارائه دهند و در قبال آن سرویس نیز عایدی کسب کنند و در نهایت به سود مورد نظرشان برسند. هیچگاه نمیپذیرند پس از دریافت مجوزهای لازم و آماده شدن سرویس به دلایل مشکلاتی که هیچ گاه به صورت شفاف بیان نمیشود، از ارائه سرویسشان باز مانند.
پس قبل از هر چیز باید تکلیفمان را با خودمان روشن کنیم؛ باید مشخص کنیم به فناوری با چه عینکی نگاه خواهیم کرد؟