توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
بازار فناوری اطلاعات ما بازار سرد و گرم چشیدهای است. هر از گاهی در این بازار گرمای تب غالب شده و دستکم یک دههای طول کشیده است که مد روز خارج شود. پیدا کردن غالبترین آنها در چند دهه اخیر سخت نیست. همان سالهای اولیه انقلاب و اواخر دهه ۵۰ همه به فکر فروش غولهایی موسوم به مینفریم (Main Frame) بودند و دادهپردازی و ایزایران و DPFE برای فروشش سر یکدیگر یا کوچکترها را زیر آب میکردند. در دهه ۶۰ ماجرا اندک اندک به سمت تولید داخلی تغییر جهت داد و با جریان ارز داخلی، تولید در داخل به زور سرنیزه و خونریزی، سر نیمساخته یا تمامساخته بودن محصول مد شد. در دهه ۷۰ وقتی از تولیدیها فقط مانیتورسازها دوام آورده بودند، نرمافزارهای سازمانی مد شدند و هر روز تعدادی دانشجو در کنار هم بزرگترین و بهترین اتوماسیون را در جهان مینوشتند. در دهه ۸۰ نرمافزاریها به سود رسیده بودند ولی دیگر جایی برای بقیه نبود و این شد که طی سختترین دهه پس از جنگ در حالی که دولت به شدت مشغول مهرورزی به بازار بود، هر روز نطفه یک فروشگاه اینترنتی بسته میشد؛ که شاید امروز یکدهم آنها هم باقی نمانده باشد. دهه ۹۰ هم که بدون شک دهه توهم استارتآپهاست. نسل جوانی که در داخل به حکم دهه تولدشان تهدید هستند و در خارج به حکم جبر جغرافیایی تروریست محسوب میشوند حالا دارند تلاش میکنند با تکیه بر یک چرخش نصفه نیمه فرهنگی جایی که نه میتوانند کارمند باشند و نه مزدور، برای خودشان محیطی خلق کنند که شاید به آنها ثروت ندهد، دستکم عزت ببخشد.
اگر این گرماها را در نظر بگیریم سرما هم کم نبوده است. زمانی بر این بازار تیغ مالیات آویخته بوده است و زمانی هم امنیت. زمانی تحریم ریشهاش را زده است و زمانی فیلترینگ. همین روزها هم بازار اینترنتی ایران دارد نفسهایی بریده برای رسیدن به هوای اینترنت پرسرعت میکشد و برای رسیدن به تعادلی طبیعی میکوشد داشتههایش را از هر نهاد قانونگذاری پنهان کند. مد این روزها هم بدون شک جریان ورود خارجیهاست که هنوز نیامده، خواب زمستان بازاری را که به لحاظ اقتصادی دقیقاً یک دهه است در خواب به سر میبرد، آشفته کرده است.
بیایید در گام اول به ورود به این تب جدید، یعنی جهانی شدن، دستکم قدم اول را در درون برداریم و وقتی نه شرکتها، نه قوانین، نه نیروی انسانی و حتی ادبیات ما مهیای ورود به بازار جهانی نیست، بپذیریم باید به مفهومی اجتنابناپذیر به نام «مکانیسم بازار» احترام گذاشت. فره تمامنشدنی بازار سرمایهداری غرب در احترام به این اصل است که بازار، خودش خود را تنظیم میکند و برای حفظ آن نیازی به چکمه نیست و آزادی کافی است. این حتی از تره فرنگی هم بهتر است