پژوهشگران در یک حوزه نوین مطالعاتی به دنبال کشف ترجیحات مغز و چند و چون تصمیمگیری در این عضو پیچیده بدن انسان هستند. بر اساس تعریفی از انجمن تجاری و علوم بازاریابی عصبی، پژوهش بازاریابی عصبی یا نورومارکتینگ در اصل «جمعآوری نظاممند و تفسیر بینشهای نورولوژیک و نوروسایکولوژیک افراد از طریق پروتکلهای مختلفی است که برای محقق امکان کشف پاسخهای فیزیولوژیک غیرکلامی به محرکهای بازاریابی را فراهم میکند». به گفته اندی کرستونیدا (Andy Crestodina) موسس و مدیر استودیو اوربیت، بازاریابی عصبی به طور ساده، مطالعه واکنشهای مغز به اقدامات بازاریابی و چگونگی تغییر رفتار (آگاهانه یا ناآگاهانه) نسبت به این نوع محرکهاست. او میافزاید:«همه ما دارای انواع و اقسام سوگیریهای شناختی هستیم و گریزی از آنها نداریم. بازاریابی همواره در جهت یا خلاف جهت این سوگیریها عمل میکند.» به منظور درک این زمینه پژوهشی نوین، میبایست بدانیم ذهن اطلاعات و تصاویر را چگونه پردازش میکند. گری گارنر (Grey Garner) معاون شرکت بازاریابی اِما، معتقد است:«رقابت برای برانگیختن توجه مصرفکننده بالقوه به شدت بالا گرفته و از این رو آگاهی نسبت به عملکرد مغز در توجه به دادههای بازاریابی کمکی زیادی به این عرصه خواهد کرد.» بنابراین اجازه دهید در اینجا از منظر بازاریابی نگاهی به عملکرد ذهن و مغز بیندازیم و اسرار مفید برای بازاریابی را برایتان برملا کنیم: راز شماره 1- همه انسانها مغزی بدوی و مغزی تکاملیافته دارند: هسته آمیگدال در مغز جزیی از این مغز بدوی است که واکنشها و عواطف را به شکلی ناآگاهانه و جدا از ذهن منطقی کنترل میکند. عملکرد این بخش از مغز در مدتزمانی کمتر از سه ثانیه صورت میگیرد و با این حال ماندگاری عواطف در انسانها بیشتر از تفکر منطقی است. درس بازاریابی: به دنبال واکنشهای سریع این ناحیه از مغز بگردید و به ویژه نسبت به ظاهر محصولات خود و اسکن سریع آن توسط مغز توجه نشان دهید. بر...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.