۱- حقوق تاریخمند است انسان موجودی تاریخمند است و به تبع او علوم انسانی نیز حیات تاریخی دارد. علوم انسانیِ زنده را باید همانند درختی تنومند و کهن دانست که چندین سده قدمت دارد اما همچنان شاخه تازه میدهد. این مقدمه از آن رو ضرورت دارد که یادمان باشد اگر به مصادیق نوظهوری از مباحث اجتماعی برخوردیم، باید دو پیشفرض را مد نظر قرار دهیم: اول- اینکه بدانیم با درخت کهنی روبهرو هستیم که برای فهم عمیق نیاز به تأمل در ریشهها داریم. رخداد اجتماعی همواره تاریخمند است و در واقع پلهای جدید از نردبانی است که قبلاً صدها پله آن پیموده شده. دوم- آنکه این رخداد تازه، همانی نیست که تا امروز شاهد بودهایم؛ یعنی توجه به تاریخمندی نباید ما را به کتمان «تازگی» وادار کند و بگوییم اینکه چیز تازهای نیست. هزار سال قبل هم این بحث در جریان بوده است. حقوق هم به عنوان یکی از فصلهای علوم انسانی تابع همین قاعده است؛ یعنی بررسی حقوقی پدیدهای نوظهور (مثل آنچه ما عمدتاً در قلمرو فناوری میبینیم) باید با توجه به این دو فرض تحلیل شود که اول حتماً سوابقی از ماجرا در تاریخ حقوق وجود دارد که همریشه با حادثه کنونی است و دوم آنکه تازگی و نو بودن مساله را نباید نادیده گرفت. هر امر نوظهوری، سابقهای در تاریخ دارد و توأمان تمایزی با تمام تجربیات گذشته، بنابراین نه کاملاً مستقل از گذشته است و نه کاملاً همانند آن. مشخصاً در موضوع این یادداشت یعنی «کارکرد حقوقی NFT در احراز مالکیت» همین قاعده جاری است. آیا مباحث حقوقی NFT حرف جدیدی برای گفتن ندارد و با تکرار آنچه از گذشته میدانیم، میشود در خصوص آن تعیین تکلیف کرد؟ خیر! این به معنای نادیده گرفتن نوآوری و رویش پدیدهای تازه است. اما آیا این تازگی چنان است که هیچ عقبه و سابقهای برای تأمل و تحقیق در...