قسمت نهم
پورسانتــــــــسیون
۱۴ مهر ۱۳۹۴
زمان مطالعه : ۴ دقیقه
شماره ۹
تاریخ بهروزرسانی: ۸ آبان ۱۳۹۸
یکی از دوستان سفرکرده اخیرا چند روزی از آنور دنیا آمده بود تا بعضی کارهای نیمهکارهاش را انجام دهد و این بار برود که برود. یک روز عصر با او و بقیه بچههای قدیمی در کافهای دور هم جمع شدیم. اینجور گپ زدنها معمولا یک سویش به مرور خاطرات قدیمی و تکراری میگذرد. هر چقدر تکراریتر بهتر. بحث رفت و رفت و رسید به ماجرای یکی دیگر از دوستان قدیمیمان که او هم مدتی است جلای وطن کرده و اینطور مواقع کسی که غایب باشد بهترین سوژه است. او چندین سال مدیرعامل و همهکاره نمایندگی یکی از برندهای معروف دیجیتالی بود و همه در مورد موفقیت بیچون و چرای آن شرکت در زمان مدیریتش همنظر بودند. اما چیزی که موجب اختلاف نظر در بین دوستان بود، این بود که گفته میشد او با طرفهای قرارداد شرکت، ماجراهایی داشته. گفته میشد از توزیعکنندگان داخلی گرفته تا فروشگاههای اصلی و از مراکز خدمات پس از فروش گرفته تا آژانسهای تبلیغاتی، هر یک به نوعی در بخشی هر چند اندک از سود خود، او را نیز شریک میکردند. اینجا دوستان به دو گروه تقسیم میشدند. یک عده میگفتند این کار به هر حال خیانت به محلی است که شخص از آنجا حقوق میگیرد و اینطور روابط مالی زیرمیزی به هر حال بر عملکرد طرفهای قرارداد با شرکت تاثیر منفی میگذارد. عده دیگر معتقد بودند وقتی کسی میتواند بهترین نتیجه را برای کسب و کار به دست آورد، چه اشکالی دارد برای خودش هم سودی از آن در نظر بگیرد. همینجا بود که گروه اول جواب دادند تا وقتی که چیزی شفاف نباشد، سالم نیست. ضمن اینکه وقتی مدیری خودش را در قرارداد کاری با طرف مقابل سهیم بداند، به هر حال دیگر آن صلابت و قاطعیت را در نظر نمیگیرد و روی تصمیمهایش تاثیر میگذارد. گروه دوم یادآوری کردند وقتی همین دوست مورد...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید