دو کتاب تخصصی فارسیزبان شبکه و زیرساختهای مخابراتی در الکامپ رونمایی شد
دو کتاب تخصصی مربوط به زیرساختهای مخابراتی با عناوین «استاندارد مدیریت زیرساخت مخابراتی» و «استاندارد…
۴ مهر ۱۴۰۴
۲۶ آبان ۱۴۰۴
زمان مطالعه : ۱۳ دقیقه

بازگردانی سامانه به این معنی است که مدیران ارشد فناوری اطلاعات (CIOها) فرآیندهای کاری را از فضای ابری عمومی (public cloud) به داخل سازمان منتقل میکنند. اما این اقدامات نشاندهنده اصلاح استراتژیهای ابری آنهاست و نه رد کردن خود فضای ابری.
استنلی موآنگی چگه (Stanley Mwangi Chege) یکی از رهبران فناوری اطلاعات و مدیر ارشد فناوری اطلاعات سابق است. او سالهاست که از شکایتهای مدیران اجرایی در مورد استقرارهای ابری اطلاع دارد. مدیران اجرایی هزینههای رو به افزایش و چالشهای حریم خصوصی دادهها را بهعنوان دلایل اصلی نارضایتی خود عنوان کردهاند.
او شاهد بوده که برخی از این مدیران اجرایی برای حل این مشکل سامانهها را از فضای ابری به مراکز داده داخلی انتقال دادهاند. چون معتقدند بازگردانی دادهها موجب میشود کنترل بهتری بر هزینهها و استانداردهای حریم خصوصی داشته باشند.
بهعنوان مثال، یکی از شرکتهایی که چگه با آنها کار کرده، یک شرکت بیمه بوده که در سال ۲۰۲۳ چنین حرکتی را انجام داده است. یکی از دلایل اصلی این شرکت، تمایل به داشتن کنترل بیشتر بر دادههای خود بوده است.
چگه، که در حال حاضر مدیرعامل و مشاور ارشد شرکت Digital Transformation Experts است، میگوید که با شرکتهای دیگری هم همکاری کرده که اقدامات مشابهی انجام دادهاند. این شرکتها هم بهدلیل مشکلات حریم خصوصی دادهها، ملاحظات هزینه، نگرانیهای مربوط به انطباق با مقررات و مشکلات تاخیر، این تصمیمات را گرفتهاند.
او به پروژه برگشت به داخل سازمان اشاره میکند که چند سال پیش با یک بانک انجام داده است. پروژهای که نشان میدهد چنین تصمیماتی اغلب استراتژیک و بهخوبی سنجیده شدهاند.
در آن مورد، هیات مدیره بانک با حجم بالای هزینههای غیرمنتظرهای که توسط ارائهدهندگان خدمات ابری دریافت میشد، مشکل داشت. همچنین احساس میکرد که ارائهدهنده نمیتواند بهطور کافی به بانک کمک کند تا الزامات قانون حفاظت از دادههای کنیا (Kenya Data Protection Act) و مقررات بانک مرکزی کنیا (Central Bank of Kenya) را رعایت کند. علاوه بر این، اعتقاد داشت که تأخیر در اجرای تراکنشها به خدمات مشتریان آسیب میرساند.
چگه عضو گروه کاری روندهای نوظهور در انجمن حاکمیت فناوری اطلاعات ISACA است. او میگوید: «بانک تصمیم گرفت که برای برخی از سامانهها، بهتر است بهجای فضای ابری، از دیتاسنترهای داخلی در محل شرکت (On-premise) استفاده کند. بهخصوص اینکه در این صورت تحلیل هزینه-فایده (cost-benefit analysis) و هزینه کل مالکیت (total cost of ownership) در بلندمدت بهتر خواهد بود.»

این نوع بازگردانی سامانهها عادی نیستند، اما در عین حال نادر هم نیستند. تحقیقات نشان میدهند که مدیران ارشد فناوری اطلاعات (CIOها) برای سالها دادهها را از فضای ابری به داخل منتقل کردهاند و همچنان به این کار ادامه میدهند.
برخی از بازگردانیها بهویژه در روزهای اولیه رایانش ابری، به دلیل استقرار ناموفق در فضای ابری بود. ولی تحلیلگران و مدیران فناوری اطلاعات معتقدند که بسیاری از بازگردانیهای امروزی، اقدامات هوشمندانهای هستند که مزایای زیادی برای سازمان به همراه دارند.
علاوه بر این، چنین بازگردانیهایی نشان میدهند که چگونه مدیران فناوری اطلاعات، در حال حاضر استراتژی ابری هوشمندتر و انعطافپذیرتری دارند تا اطمینان حاصل کنند که به کمتر از آنچه که میخواهند راضی نمیشوند.
ناتالیا یژکووا (Natalya Yezhkova)، معاون تحقیقاتی در شرکت تحقیقاتی IDC میگوید: « بازگردانی سامانهها به داخل یک گزینه خوب برای ادامه است. مدیران فناوری اطلاعات باید دوباره ارزیابی کنند که آیا فضای عمومی ابری ارزش مورد انتظار را ارائه میدهد یا خیر. چون نیازهای دیتا تغییر میکند، مقررات مربوط به وظایف تغییر میکند و پیشنهادات هم چه از نظر قیمت و چه از نظر عملکرد تغییر میکنند. بنابراین، سازمانها نباید در را به روی هیچکدام از گزینهها، چه فضای عمومی ابری و چه محیط اختصاصی، ببندند.»
حفظ این بازگردانی، همچنان یک استراتژی مهم برای جلوگیری از وابسته شدن به فروشندگان فضای ابری است. بهخصوص در زمانی که ظهور سریع ابزارهای هوش مصنوعی، پیچیدگیهای جدیدی را به هزینههای فرصت مربوط به گیر افتادن در یک ابر خاص اضافه میکند.
براساس گزارش منتشرشده در ژوئن ۲۰۲۴ توسط شرکت IDC با عنوان «ارزیابی مقیاس بازگردانی سامانهها» (Assessing the Scale of Workload Repatriation)، حدود ۸۰ درصد از شرکتکنندگان در نظرسنجی اعلام کردهاند که انتظار دارند در طی ۱۲ ماه آینده شاهد بازگردانی بخشی از منابع رایانشی و ذخیرهسازی خود از فضای ابری عمومی به محیطهای جایگزین باشند. این ۸۰ درصد با نتایج نظرسنجیهای قبلی مطابقت دارد.
این گزارش که توسط ناتالیا یژکووا تهیه شده، نشان میدهد که برنامهریزی برای بازگردانی سامانهها در سال ۲۰۲۳ نسبت به سال ۲۰۲۲ روند کندتری داشته است. با این حال، در بازه ششماهه میان دو نظرسنجی اخیر (سپتامبر ۲۰۲۳ تا مارس ۲۰۲۴)، شاهد افزایش سطح برنامههای بازگردانی بودهایم. بهویژه در حوزههای منابع رایانشی و ذخیرهسازی مربوط به چرخه عمر هوش مصنوعی، برنامههای کسبوکار (CRM، ERM و SCM)، زیرساختها و بارهای کاری پایگاه دادهها.
این گزارش همچنین اشاره کرده که برنامههای بازگردانی برای سامانهها مهندسی و فنی کاهش یافتهاند.
یژکووا میگوید: «ما از همان زمانی که فضای ابری عمومی به ابزار اصلی برای کسبوکارها تبدیل شد، شاهد بازگردانی بودیم. در واقع همیشه نوعی فعالیت در این زمینه وجود داشته و میزان این اقدام هم در حال کاهش نیست.»

یژکووا میگوید که در سالهای اولیه پذیرش فضای ابری عمومی، اغلب برنامهریزی ضعیف باعث ضرورت بازگردانی بارهای کاری میشد. در نتیجه، بسیاری از سازمانها آمادگی لازم برای بهینهسازی موفقیتآمیز یا حتی اجرای مناسب استقرارهای ابری خود و مدیریت هزینهها را نداشتند. و همین امر آنها را به بازگردانی به زیرساختهای درونسازمانی (on-prem) سوق داد.
او میگوید در حال حاضر اکثر سازمانها توانایی مدیریت موفقیتآمیز استقرارهای ابری خود را دارند. اما در حال شناسایی نیازهای امنیتی، حریم خصوصی، عملکرد، مدیریت و حاکمیتی هستند که تشخیص دادهاند در یک محیط اختصاصی بهتر مدیریت میشود.
بهعنوان نمونه، یژکووا به ملاحظات پیچیدهای اشاره میکند که سازمانها هنگام استفاده از هوش مصنوعی مولد با آن مواجه هستند. او توضیح میدهد که این سازمانها در حال سنجش مقیاسپذیری فضای ابری عمومی در برابر هزینههای فزایندهای هستند که با نیازهای رایانشی بیپایان هوش مصنوعی همراه است. همچنین باید ریسکهای ناشی از افشای دادههای محافظتشده به مدلهای هوش مصنوعی عمومی هرا هم در نظر بگیرند.
بازگردانی منابع ابری معمولاً به معنای انتقال برنامهها، دادهها، سامانهها یا سایر منابع میزبانیشده در فضای ابری عمومی به یک مرکز داده داخلی یا محیطهای اختصاصی دیگر (مانند ابر خصوصی) است.
مدیران فناوری اطلاعات اکنون گزینههای بیشتری فراتر از مراکز داده خود و ابرهای خصوصی دارند که به مدلهای «بهعنوان خدمت» (aaS) یا as-a-service معروف هستند. بهعنوان مثال، خدمات GreenLake شرکت Hewlett Packard Enterprise انعطافپذیری مشابه به ابر را برای مراکز داده داخلی (on-prem) و سایر محیطهای اختصاصی فناوری اطلاعات فراهم میکند و Dell APEX Private Cloud تجربهای مشابه به فضای ابری داخلی (on-premises) را برای دیتا VMware در مراکز داده و مکانهای لبه (edge) فراهم میآورد. (مکانهای لبه، مراکز دادهای هستند که از نظر جغرافیایی توزیع شدهاند و معمولاً برای ذخیره و ارائه محتوا استفاده میشوند. این مکانها با نزدیکتر کردن دادهها به کاربران، تأخیر را برای آنها کاهش میدهند.)
به گفته یژکووا، این محصولات زیرساختهایی را ارائه میدهند که مشابه عملکرد فضای ابری عمومی عمل میکند و شامل بازار یا یک مارکتپلیس (marketplace) از برنامهها و سیستمهای اندازهگیری هستند. او افزود که «این مدلها بازگردانی منابع به زیرساختهای داخلی را آسانتر میکنند.»
بنابراین در حال حاضر مدیران ارشد فناوری اطلاعات میتوانند محاسبات لبه (Edge Computing) و مراکز داده خرد (Micro Data Centers) را بهعنوان جایگزینهایی برای مراکز داده اختصاصی سنتی، فضای ابری و مدلهای aaS در نظر بگیرند.

برایان آلتو (Brian Alletto)، مدیر خدمات دیجیتال شرکت West Monroe میگوید، علاوه بر بازگردانی منابع ابری به داخل شرکت، CIOها میتوانند به عنوان جایگزینهایی برای استفاده کامل از فضای ابری عمومی، از خدمات شبکه ارائه محتوا (Content Delivery Network) و همچنین خدمات ابری GPU استفاده کنند. بهعنوان مثال خدمات شبکه ارائه محتوا میتوان به خدمات ارائهشده توسط تأمینکنندگان تخصصی مثل Cloudflare اشاره کرد.
او میگوید: «در حال حاضر گزینههایی وجود دارند که تجربههای مشابه به فضای ابری را ارائه میدهند، حتی با وجودی که فضای ابری عمومی نیستند.»
رهبران فناوری اطلاعات و مشاوران میگویند که در دسترس بودن چنین گزینههایی بر تصمیمات مدیران ارشد فناوری اطلاعات برای انتقال سامانهها از فضای ابری عمومی تأثیر میگذارد.
گزارش IDC به علاقه به این گزینهها اشاره میکند و میگوید: «تقاضا برای مصرف منابع زیرساختی بهصورت «بهعنوان خدمت» (aaS)در محیطهای ابری اشتراکی یا عمومی و محیطهای اختصاصی که ممکن است شامل مراکز داده درونسازمانی (on-premises)، مراکز داده اشتراکی (colo) یا colocation facilities و سایتهای میزبانی (hosting sites) باشد، در حال رشد است و به بخشی ضروری از استراتژیهای هیبریدی چندابری (hybrid multicloud strategy) تبدیل میشود. مصرف مبتنی بر سرویس (Service-based consumption) منابع رایانشی/ذخیرهسازی در مراکز داده درونسازمانی هنوز یک مفهوم جدید برای شرکتها است، اما آگاهی در این زمینه در حال رشد است. در دسترس بودن پایگاه دانش و بهترین شیوهها برای استفاده از مدلهای مختلف aaS فرآیند پذیرش را تسریع خواهد کرد.»
طبق گفته یژکووا، تحقیقات نشان میدهد که مدیران ارشد فناوری اطلاعات بهطور کامل سیستمها یا برنامهها را بازگشت نمیدهند، بلکه بهجای آن، سامانهها خاصی را بازگردانی میکنند. طبق گزارش IDC در خصوص بازگردانی دادهها، کمتر از ده درصد از پاسخدهندگان اعلام کردهاند که بارهای کاریشان را بهطور کامل بازگشت دادهاند.
او همچنین اشاره میکند که پروژههای بازگردانی معمولاً شامل نوعی از بار کاری یک سیستم است که توسط سازمان استقرار و مالکیت شده است، اما توسط یک شخص ثالث (third party) مدیریت میشود.
با وجود اینکه تحقیقات نشان میدهد بازگردانی همچنان ادامه دارد، آلتو، چگه، یژکوا و دیگران میگویند که این موضوع به هیچوجه نشاندهنده عقبنشینی از استفاده کلی از فضای ابری عمومی نیست.
هر کدام از آنها به چالشهایی اشاره میکنند که مدیران فناوری اطلاعات هنگام بازگردانی سامانهها با آن مواجه میشوند. آنها میگویند که ممکن است با همان مشکلاتی روبهرو شوند که میخواستند با انتقال به خارج از فضای ابری آنها را رفع کنند. یعنی باز هم با هزینههای بالاتر، نگرانیهای امنیتی، مشکلات حریم خصوصی و مشکلات عملکردی مواجه شوند.
دلای مینای (Delie Minaie)، معاون ارشد دیجیتال و راهحلهای ابری در شرکت Booz Allen Hamilton، میگوید: «مهاجرت معکوس از فضای ابری میتواند با چالشهای متعددی همراه باشد». او به مشکلاتی مانند پیچیدگی مهاجرت دادهها، زمانهای قطع و اختلال در سرویس، الزامات امنیتی و انطباق و همچنین نیاز به بازسازی اپلیکیشنها بهعنوان نقاط درد معمول هنگام بازگردانی سامانهها از فضای ابری اشاره میکند.

دلای مینای میگوید: «من به رهبران سازمانی توصیه میکنم که پیش از تصمیمگیری برای بازگردانی سامانهها از فضای ابری، با دقت فکر کنند.»
کریس توماس (Chris Thomas)، رئیس بخش مشاوره در Deloitte و رهبر بخش ابری این شرکت در ایالات متحده، میگوید که رهبران سازمانی باید مطمئن شوند که در هنگام ارزیابی گزینهها، قربانی انتخاب بین «این یا آن» نشوند.
او میگوید که شرکتها در حال رقابت با یک چشمانداز ابری پویا هستند و اغلب تلاش میکنند هزینهها را در حالی که زیرساختشان رشد میکند، به حداقل برسانند.
توماس میگوید: «وقتی به دنبال کاهش هزینهها هستید، یک واکنش طبیعی این است که بگویید، «چه چیزی را میتوانیم از فضای ابری حذف کنیم؟» اما این در واقع نوعی تفکر دوگانه است: یا باید به فضای ابری مهاجرت کنیم یا از آن خارج شویم. توماس ادامه میدهد: «این تفکر همیشه درست نیست. چون فرصتهای بهینهسازی برای شرکتهایی که قبلاً به فضای ابری منتقل شدهاند، وجود دارد.»
او میگوید این «فرصتهای بهینهسازی» شامل حذف مجموعه دادههای تکراری، حذف نمونههای بلااستفاده، افزایش خودکارسازی (اتوماسیون) و خودترمیمی، سرمایهگذاری در ابزارهای FinOps و پذیرش خدمات جدید ارائه شده توسط ارائهدهندگان فضای ابری است.
به گفته دیگر کارشناسان، این محاسبات در حال انجام است. در واقع، آلتو میگوید که او شاهد است که بیشتر CIOها گزینههای خود را به دقت ارزیابی میکنند. بنابراین وقتی سامانهها را از فضای ابری برمیگردانند، این کار را بیش از قبل انجام میدهند. به این دلیل که از آن انتظار مزایا دارند. نه به این دلیل که در استقرار فضای ابری ناموفق بودهاند.
آلتو اضافه میکند: «در حال حاضر بازگردانیهایی که به دلایل موجه انجام میشوند، درصد بالاتری از بازگردانیها را تشکیل میدهند.»
او به کار خود در یکی از ادغامهای اخیر اشاره میکند، در این نمونه هدف شرکت اصلی کاهش هزینهها بود. این شرکت تصمیم گرفت که یک بار کاری را از فضای ابری خارج کرده و به یک مرکز داده داخلی متعلق به شرکت خریداری شده منتقل کند. چون در این صورت میتوانست بدون تأثیر منفی بر عملکرد، به صرفهجویی مورد نظر برسد.
آلتو میگوید: «این نمونه نشان میدهد که دلایل خوبی برای بازگشت به سیستمهای داخلی وجود دارد.»

مدیران فناوری اطلاعات میگویند که آنها استراتژیهای ابری خود را به گونهای تنظیم میکنند که این چشمانداز را در برگیرد و گزینههای بیشتری را در اختیارشان قرار دهد. آنها میگویند که یک حرکت فلسفی از استفاده صد درصدی از فضای ابری به سمت استفاده از مدل هیبریدی بهعنوان ایدهآل وجود دارد. این حرکت در اجرای استراتژیهایی که بر ارزیابیهای محل استقرار بارهای کاری بر اساس ملاحظات در حال تغییر تأکید دارند هم، وجود دارد.
چنگ میگوید: «ما همیشه در حال تنظیم و تغییر هستیم تا به تعادل درست برسیم، به تعادلی که بهترین نتیجه را بدهد.»
تج پاتل (Tej Patel)، معاون فناوری اطلاعات و مدیر ارشد اطلاعات در موسسه فناوری استیونز (Stevens Institute of Technology) هم رویکرد مشابهی در پیش گرفته است. او میگوید: «سوال باید این باشد: میخواهم بار کاری خود را کجا قرار دهم؟»
پاتل مثل دیگران، مزایای فضای ابری عمومی از جمله مقیاسپذیری و ویژگیها و قابلیتهای متعددش را تایید میکند. اما او هم مانند دیگران، به چالشهای مدیریت و بهینهسازی استفاده از آن اشاره دارد. بهخصوص کنترل هزینهها و اطمینان از انطباق با استانداردهای امنیتی و حریم خصوصی.
به همین دلیل، او استراتژی هیبریدی را اتخاذ کرده است و هیبرید را به عنوان مقصد نهایی و نه صرفاً به عنوان گزینه بینراهی برای انتقال کامل به فضای ابری در نظر میگیرد. در واقع، دانشگاه اخیراً خوشههای رایانش با عملکرد بالا (HPC) یا high-performance computing را به صورت داخلی مستقر کرده است. چون مشخص شد برای استقرار، محیطهای داخلی بهتر از فضای ابری عمومی هستند.
او میگوید: «ما در رویکرد خود بسیار دقت کردهایم. هر سناریو را بهطور جداگانه در نظر میگیریم تا مطمئن شویم که زیرساختها، نیازهای کاربران یا خدمات کسبوکار مورد نظرشان را برآورده میکنند. زیرساختها نیازهای کسبوکار را برآورده میکنند و محیط هیبریدی میتواند در تحقق این امر کمک کند.»
منبع: cio