توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
پیشترها معلمها همان چند هفته اول سال تحصیلی امتحانی میگرفتند که نامش را امتحان قوه گذاشته بودند. هنوز درسی داده نشده بود و برنامه درسی جا نیفتاده بود و گاه حتی همه کتابها هم آماده نبود ولی این امتحان ابزاری بود تا معلمها توانایی شاگردانشان را محک بزنند، زرنگترها را بشناسند و بیشتر به فکر تنبلها باشند. حتی اینکه کجای کلاس بنشینیم هم با نتیجه امتحان معلوم میشد. ضعیفترها را کنار قویترها مینشاندند، با این امید که از بغلدستیشان کمک بگیرند. در بسیاری از موارد هم نتایج پایان سال، آن چیزی نبود که امتحان قوه نشان داده بود.
وزرای دولت جدید همانطور که وعده داده بودند، کارنامه 100 روزه خود را منتشر کردند. یکی توانسته بود گره مذاکرات 10ساله هستهای را باز کند، دیگری بحران کمبود دارو را مدیریت، و آن یکی رشد تورم را مهار کرده است. کم و زیاد، با توجه به نابسامانیهای ماههای آخر دولت قبل، هر گام کوچکی نمود چشمگیری دارد. دستکم اینکه هر روز بدتر نشدن اوضاع نور امیدی است در دل مردم.
گزارش 100 روزه وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات هم منتشر شد. انتظار میرفت در همین مدت کوتاه نیز کارهای سادهای حتی برای خوشحال کردن مردم هم شده صورت میگرفت تا نگاهها به آینده روشنتر باشد. اما نشد. نه انتظارات مردم درباره بهبود وضع اینترنت و فیلترینگ برآورده شد، نه در بهکارگیری نسلهای جدید تلفنهای همراه اتفاقی افتاد، نه بازار کسب و کار رونقی گرفت و نه بخش خصوصی و تشکلهای صنفی توانستند جایگاهی در تصمیمسازیها پیدا کنند.
روشن است که کار در وزارتخانهای تخصصی سخت و زمانبر است. زمان زیادی هم برای آشنایی با ساختار وزارت و تغییرات مدیریتی صرف شده که حتما ضروری بوده اما کاش این دوستان دستکم در ارتباط با رسانهها کمی مهربانتر بودند و پنجرههایی را میگشودند تا با نور امیدی به فردا خوشبینتر باشیم. سادهتر اینکه از مدیران ارشد و باتجربه وزارت ارتباطات، انتظار ارتباط بهتری با رسانهها میرود. در شرایطی که میدانیم وزیر خارجهمان دیشب با که شام خورده و چه گفته و چه شنیده و فردا کجا قرار صبحانه دارد، این فاصله وزارت ICT با مخاطبانش کمی غریب است.
برخی از مدیران حال حاضر وزارت ICT تجربه چند ماه تا چند سال خانهنشینی در دولت قبل را داشتهاند. بهتر میشد اگر این دوستان که مدیران زبردست و توانایی هم هستند، فقط به حرفها و گلههای خود از وضع موجود در آن دوره گوشهنشینی رجوع میکردند و یادی میکردند از آن همه ایده و طرحهای رهاشده خود در روزهای فراق!
اگر عمر دولت را دستکم چهار سال در نظر بگیریم، هنوز 12، 13 مورد از این 100 روزهها باقی مانده و امیدواریم در روز پایان افسوس نخوریم که چرا سیدخندان نزدیک سرهنگ سخایی نبوده است!