جوامع امروزی به طور فزایندهای به سمت تکنولوژیمحور شدن و متصل شدن همه چیز به هم در حال حرکت هستند. در چنین شرایطی، هوش دیجیتالی (DQ) به مفهوم مجموعهای از تواناییهای اجتماعی، روانی و تشخیصی که افراد را قادر به رویارویی با چالشها و انطباق با نیازهای زندگی دیجیتالی میسازد، در سال ۲۰۱۶ از سوی انستیتوی هوش دیجیتالی وارد ادبیات این حوزه شد. همچنین شایستگیهایی مرتبط با هوش دیجیتالی از قبیل سواد دیجیتالی، مهارتهای دیجیتالی و آمادگی دیجیتالی به نیازهای اساسی آینده شغلی افراد و رفاه جوامع تبدیل شده است. مجمع جهانی اقتصاد (WEF)، بانک جهانی (WB) و سازمان ملل (UN) نیز از این مفهوم به عنوان فاکتور اصلی تغییر جهان آینده ما نام بردهاند. اما مشکل این است که بیشتر کشورهای دنیا به طور کامل با DQ و تبعات آن آشنایی ندارند. در مقایسه با رشد و پیشرفت تکنولوژی، اجرای آموزشهای لازم در زمینه این شایستگیهای دیجیتالی و اعمال سیاستهای اجرایی لازم در این حوزه به کندی در حال پیش رفتن است. این شکاف سرعت که به طور فزایندهای رو به افزایش است، قطعاً پیامدهای جبرانناپذیر و ناخواسته منفی بسیاری برای کل جوامع به همراه خواهد داشت. به عنوان مثال گزارش کمیته علوم و تکنولوژی انگلستان در سال 2016 میلادی حاکی از آن بود که 23 درصد جمعیت بزرگسالان این کشور فاقد شایستگیهای اساسی زندگی دیجیتالی هستند که این امر به منزله از دست رفتن سالانه 63 میلیارد پوند از تولید ناخالص داخلی کشور است که از آن تحت عنوان «بحران مهارت دیجیتالی» نام برده شد. از سویی دیگر شواهد بسیاری از شکاف دیجیتالی در حال گسترش بین کشورهای توسعهیافته و جوامع در حال توسعه و جهان سوم، زنان، سالمندان و کودکان مشاهده میشود که پیامدهای آن منجر به افزایش نابرابریهای اقتصادی و اجتماعی خواهد شد. به منظور رفع این شکاف، امروزه دولتها، شرکتها و سازمانها سالانه میلیونها دلار...