skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

ورودی

مهدیه نوروزیان؛ مخاطره در دیجیتالی کردن خدمات بانکداری

مهدیه نوروزیان معاون برنامه‌ریزی و توسعه داتین

«فراگیری مالی» پیشران اصلاح مدل کسب‌وکار بانک‌های ایرانی

مهدیه نوروزیان؛ مخاطره در دیجیتالی کردن خدمات بانکداری
مهدیه نوروزیان
معاون برنامه‌ریزی و توسعه داتین

۳ شهریور ۱۴۰۰

زمان مطالعه : ۶ دقیقه

شماره ۹۳

تاریخ به‌روزرسانی: ۶ شهریور ۱۴۰۰

جامعه‌ای را تصور کنید که دریافت خدمات مالی از جمله تسهیلات، اعتبار، بیمه و سپرده‌گذاری در آن کاری دشوار و پرهزینه است و در عمل فقط افراد و کسب‌وکارهایی می‌توانند خدمات مالی مورد نیاز خود را دریافت کنند که موفق شده‌اند اعتبار، تضامین و وثایق کافی و بعضاً بیش از کافی فراهم کنند. عموم مردم به این خدمات دسترسی ندارند و در مواقع نیاز مالی برای تامین مایحتاج‌شان، تاسیس کسب‌وکار جدید، ایجاد پشتوانه مالی برای خود و غیره نمی‌توانند از نهادهای مالیِ رسمی خدماتی دریافت کنند. آنها به ناچار یا سراغ خدمات مالی غیررسمی، پرهزینه و پرمخاطره می‌روند یا کلاً از برآوردن آن نیازمندی محروم می‌مانند. در چنین جامعه‌ای توزیع خدمات توانمندساز مالی عادلانه نیست و در طول زمان باعث افزایش شکاف اقتصادی، شکاف در کیفیت زندگی و بعدها شکاف اجتماعی در جامعه می‌شود.
حال جامعه دیگری را تصور کنید که همه قشرهای آن، فارغ از میزان توانایی مالی، جنسیت، قومیت، تحصیلات و غیره، بدون تبعیض و با سهولت به خدمات مالی پایه دسترسی دارند و هنگام بروز نیاز مالی می‌توانند به‌موقع و با هزینه کم آن را برطرف کنند. دسترسی بیشتر افراد به محصولات و خدمات مالی باعث ایجاد کسب‌وکارهای بیشتر شده و دسترسی کسب‌وکارها به اعتبارات رسمی نیز به نوبه خود به ‌نوآوری‌های بیشتر و بهبود بهره‌وری می‌انجامد. در مجموع، این منافع باعث توسعه انسانی ‌و اجتماعی، رشد اقتصادی، ایجاد اشتغال و نیز کاهش فقر و نابرابری می‌شود.
این تفاوت سیستماتیک بین دو جامعه فوق، در مفهوم «فراگیری مالی » صورت‌بندی شده است: «دسترسی افراد و گروه‌های جامعه به محصولات و خدمات مالی ارائه‌شده از سوی نهادهای مالی رسمی و استفاده از آن در راستای بهبود کیفیت بُعد اقتصادی زندگی در شرایط برابر. سازمان ملل این رویکرد را به عنوان یکی از عوامل تعیین‌کننده در کاهش فقر و نابرابری، رشد فراگیر و توسعه اقتصادی کشورها معرفی کرده و بانک جهانی نیز مسئولیت تدوین شاخص‌های کمّی و رصد و پایش آن را در کشورها بر عهده دارد. این خدمات و محصولات در چهار حوزه بانکی، وام‌دهی، بیمه‌ای و اوراق بهادار تعریف می‌شوند و باید برای عموم جامعه قابل تامین باشند.»
شاید برداشت اولیه از موضوع فراگیری مالی یک مسئولیت اجتماعی باشد و انتظار داشته باشیم دولت برای آن اقدام کند. حتی به ‌نظر می‌رسد موسسات مالی بزرگ و بانک‌ها نیز چنین نگرشی دارند و با پرهیز از هرگونه ریسک، خدمات مالی خود را محدود به گروه‌هایی کرده‌اند که دارای اعتبار کافی و قادر به تامین انواع مدارک و وثایق لازم هستند. در این صورت باید بدانیم که خود را از فرصت‌های کسب‌وکاری بسیاری محروم کرده‌ایم.
هر محصول و خدمتی اگر به صورت یک «مدل کسب‌وکار» سودآور تعریف و عرضه شود، آن‌گاه می‌تواند پایدار بماند و حتی در طول زمان به سمت بهبود و تطبیق بیشتر با نیاز مشتری حرکت کند. «مدل کسب‌و‌کار» یک ابزار مفهومی شامل مجموعه‌ای از عناصر و روابط بین آنهاست که منطق کارکرد درونی کسب‌و‌کار را نشان می‌دهد: «خلق ارزش و تحویل آن به مشتری و کسب‌ درآمد از آن، به ‌گونه‌ای که کسب‌و‌کار بتواند ضمن حفظ بقای خود، سودآوری هم داشته باشد.» می‌توان گفت مدل کسب‌و‌کار روشی است که به ‌کمک آن طراحی و تولید محصول یا خدمت کسب‌و‌کار به گونه‌ای انجام می‌شود که برای ذی‌نفعان خروجی‌های اقتصادی از جمله ارزش ‌افزوده‌ کسب‌وکار و سود داشته باشد.
فراگیری مالی نیز از این قاعده مستثنی نیست و در صورتی‌ که نهادهای مالی بتوانند خدمات و محصولات مالی خود را طوری طراحی کنند که ضمن پوشش نیاز قشرهای مختلف جامعه سودآور نیز باشند، به ترکیب پایداری دست یافته‌اند که توأمان برای کسب‌وکار و جامعه خلق ارزش می‌کند. در چند دهه اخیر بانک‌ها در مدل کسب‌وکار خود تحت تاثیر چند نیروی اصلی قرار گرفته‌اند:
1. اجبار به مشارکت در تامین مالی‌ ابَرپروژه‌ها و شرکت‌های بزرگ از طریق اعطای تسهیلات کلان (به خصوص بانک‌های دولتی)
2. انتظار سودآوری و بالا بودن حاشیه‌ سود بانک از سوی صاحبان سهام بانک (به ویژه بانک‌های خصوصی)
3. تعیین دستوری نرخ سود سپرده و تسهیلات بانکی از سوی بانک مرکزی
4. نرخ بالای بهره‌ واقعی تسهیلات بانکی (با احتساب تورم و ریسک‌های بالای اقتصاد).
اگر این موضوع را در کنار ضعف‌های فرایندی بانک‌ها در ارزیابی درخواست‌ها، در اختیار نداشتن داده‌های کافی و جامع در مورد سوابق اعتباری مشتریان در خود بانک، فقدان سامانه‌های اعتبارسنجی هوشمند و ضعف سیستم‌های نظارتی بانک‌ها در مراحل بعد از اعطای تسهیلات، ناترازی میان منابع بانک‌ها و تسهیلات اعطایی و افزایش حجم تسهیلات سوخت‌شده یا مشکوک‌الوصول بگذاریم، می‌بینیم بانک‌ها چاره‌ای ندارند جز اینکه همواره در تلاش برای رفع جذب منابع بیشتر به‌ منظور پاسخگویی به انتظارات تسهیلات مالی درخواستی خود باشند.
مجموعه‌ این اتفاقات، ترکیب درآمدی بانک‌های کشور را به ‌شدت وابسته به درآمدهای مشاع (یعنی سود ناشی از بازپرداخت تسهیلات توسط وام‌گیرندگان) کرده که مدل کسب‌وکاری بسیار شکننده‌‌ای است؛ زیرا عمده‌ عوامل تاثیرگذار بر آن در اختیار بانک نیست. نتیجه اینکه بخش عمده‌ رقابت بانک‌ها منحصر به جذب منابع از طریق وعده‌ سود بالاتر به سپرده‌گذاران شده و تلاش برای خلق ارزش‌های جدید و کسب درآمدهای پایدار از محل آن ارزش‌ها اولویت چندانی برای بانک‌ها ندارد.
این در حالی است که در کشورهای توسعه‌یافته، بخش عمده‌ درآمدهای بانک از «کارمزد» ارائه محصولات و خدمات مالی تامین می‌شود و کارمزدهای متنوع و مفصلی برای دریافت انواع و اقسام خدمات مالی تعریف شده است. در نظام بانکی ایران اگرچه برای محصولات و خدمات عمومی بانکی از سوی بانک مرکزی کارمزد تعریف می‌شود اما این ابزار کسب درآمد در فضای رقابتی ارائه خدمات رایگان مغفول واقع ‌شده و انتظارات مشتریان شبکه بانکی به گونه‌ای شکل گرفته که دریافت کارمزد بابت بسیاری از خدمات مالی (مانند دریافت وجه نقد از عابربانک) برای مشتری ایرانی قابل تصور نیست.
اما خبر خوب اینکه «اقیانوس آبی» صنعت بانکی ایران دقیقاً در محصولات و خدمات نوآورانه‌ای قرار دارد که بانک می‌تواند آنها را رأساً طراحی، به بازار عرضه و برای آنها کارمزد دریافت کند. فین‌تک‌های ایرانی به‌ ویژه در بخش پرداخت (پی‌تک) در همین بخش از بازار شروع به فعالیت کرده‌اند، جای خالی بانک‌ها را پر کرده‌اند و مدل کسب‌وکار مبتنی بر کارمزدگیری را برای خود انتخاب کرده‌اند. اگر به تعریف اصلی فراگیری مالی بازگردیم (دسترسی به محصولات و خدمات مالی برای پوشش تمامی نیازهای مالی افراد و کسب‌وکارها)، می‌توانیم بگوییم که فین‌تک‌ها پیشگام گسترش فراگیری مالی در ایران بوده‌اند. بانک‌های ایران نیز چاره‌ای ندارند جز اینکه به سمت مدل‌های کسب‌وکار مبتنی‌ بر کارمزد حرکت کنند و در این مسیر فراگیری مالی می‌تواند قطب‌نمای بسیار خوبی برای انتخاب فرصت‌ها و بازارهای کم‌رقابت به منظور اجرای مدل‌های کسب‌وکار مبتنی بر کارمزد باشد.

این مطلب در شماره ۹۳ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۹۳ پیوست
دانلود نسخه PDF
https://pvst.ir/aro

0 نظر

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

برای بوکمارک این نوشته
Back To Top
جستجو