خیلیها معتقدند دیگر هرگز استیو جابز، ایلان ماسک یا جف بزوسی در کار نخواهد بود، زیرا آنها ترکیب کمیابی از بینش و انرژی زیاد را در خود داشتند که تکرارناپذیر است. اما در حقیت ایده «نابغه منحصربهفرد» افسانه است. زبردستی این رهبران ناشی از منبعی فردی نیست بلکه با قدرت هوش جمعی توسعه یافت و شکوفا شد. دیگر رهبرانی که اندیشهشان برجسته است و افراد متعدد دیگری در پس این شخصیتها نهفتهاند که در کنفرانسها سخنرانی میکنند، بر رسانههای اجتماعی تسلط دارند و همه با هم توجه جهانیان را جلب میکنند. در زمانهای که مشکلات بسیار و جدید گریبان شرکتها را میگیرد کسبوکارها نمیتوانند فقط به دانش و نظرات یک رهبر اتکا کنند. بر اساس گزارشی از گارتنر، 65 درصد از تصمیمهای کسبوکار امروز پیچیدهتر از تصمیمهای دو سال قبل هستند، همچنین این تصمیمها متصلترند، بیشتر بر بافت متمرکزند و پیوستهتر هستند. استفاده از قدرت گروه برای حل مشکلات کسبوکار به یکی از قدرتمندترین ابزارهای نوآوری و رشد در سازمان بدل خواهد شد. هیچکس- فارغ از توانایی و استعداد، خلاقیت یا شخصیت- نمیتواند به تنهایی مشکل را حل کند. رهبران برای اینکه در پیشروی موفق باشند باید به هوش جمعی دیگران تکیه کنند که با بینشهای عملی تقویت شده و تصمیمگیری مبتنی بر داده را ممکن میسازد. این مستلزم آن است که رهبران از تنوع (افکار و افراد) استقبال، فرایندهای کسبوکار را از نو مهندسی و جریانهای داده را بهروزرسانی کنند تا افراد بیشتری جذب شوند. قدرت هوش جمعی در تنوع و شمول است فرهنگ روبهتکامل اجتماع تجاری در حال یادگیری شمول بیشتر است. هوش جمعی فقط مربوط به آوردن افراد به اتاق نیست، بلکه مساله آوردن افراد به سازمان است. بر اساس گزارشی از Silicon Valley Bank، در بیش از نیمی از استارتآپهای آمریکایی زنان جایی در هیاتمدیره یا بین مدیران ارشد ندارند. این مساله به ویژه هنگامی مشکلساز...