صنعت ارتباطات و فناوری اطلاعات مانند دیگر صنایع و رشتهها، مملو است از اسناد بالادستی…
۹ مهر ۱۴۰۳
در چند سال گذشته با فراگیر شدن موج استارتآپها و به راه افتادن کسب وکارهای مدرن تحول زیادی در فضای فناوری و اطلاعات کشور به وجود آمد. اما این تحول تنها در زمینه اقتصاد و فناوری جلوهگر نشد. اکنون تقریباً سر و شکل بیشتر شرکتهای استارتآپی و نوپا که در زمینه فناوری اطلاعات فعالیت میکنند، با نمونههای قدیمیتر خودشان تفاوت زیادی کرده است. تصور اینکه کارمندان یک شرکت در محیطی باز و بدون اتاق و پارتیشنبندی مشخص کار کنند یا با هم به انجام بازیهای ویدئویی و فوتبالدستی بپردازند، کمی عجیب است اما این ساز و کار در شرکتهای استارتآپ در ایران کاملا جاافتاده و رایج است. علت اصلی موضوع باید در پاسخ این سوال جستوجو شود که اساساً استارتآپ را چه کسی به راه میاندازد؟ بنیانگذاران استارتآپها اغلب جوانان خلاقی هستند که کاسبی پیشه اصلی و ذاتی آنها نیست بلکه اغلب بنیانگذاران از دل یک جمع دوستانه باانگیزه برخاستهاند که در کنار یکدیگر به تجاری کردن ایده خود میپردازند. در واقع موتور محرک یک استارتآپ چیزی جز خلاقیت نیست. همین خلاقیت وقتی به طراحی محیط اداری و در حقیقت «دکانی» میرسد که قرار است محل کسب باشد، موجب پدید آمدن فضاهایی میشود که باز جذاب و راحت هستند. به علاوه مساله نیروی انسانی در این دست شرکتها نقش بسیار مهمی دارد و مدیران شرکتها نیز به خوبی از این مساله آگاهند. به نظر میرسد بیشتر افراد متخصص و کارآمد در توسعه و طراحی، کسانی هستند که از محیطهای خستهکننده اداری بیزارند و ترجیح میدهند کمتر ناچار به مواجهه با «رئیس» باشند. اما اگر هیچ کس رئیس نباشد چه؟ ظاهراً تا به اینجای کار مدیران و بنیانگذاران فکر میکنند بهتر است از همان الگوی جمع دوستانه و همراهی به جای همکاری پیروی کنند. اما آیا این پدیده جدید برای همه و همیشه کارآمد است؟ در چنین شرایطی به نظر میرسد بیم آن وجود دارد که یک شرکت استارتآپی همیشه در حیطه استارتآپ باقی بماند. در اصل باید حواسمان باشد که روی یک پرتگاه در حال حرکت هستیم، بزرگ شدن یک شرکت موجب پیچیده شدن مدیریت آن نیز خواهد شد. درست است که همه دوست دارند محیط کاری مانند گوگل داشته باشند اما آیا میتوانند آن را مانند گوگل اداره کنند؟