توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
پیوست این ماه طفل سهساله سرخوشی است که بازیگوشانه جهان پیرامون خود را با خنده و شادی کشف میکند و نشانههای آن را میتوان در سراسر نشریهای رو به جوانی دید؛ میزگردی درباره ایدههای مرحوم، زندگینامهای از اصفهان، شرکتگردی در سازمانی همنام و رفتن به شمال برای دیدن یک استارتآپ در کنار دهها نوشتار و گفتار دیگر که طراوت بهار و گرمای تابستان را با یکدیگر درآمیختهاند. گویی این ورقهای جوان سرانجام با گذشت از سالهای نخستشان اعتماد و عزت به نفس آن را یافتهاند که با مخاطب اخت شوند و سازشان را کمی به دور از حزن و به سمت طرب کوک کنند.
لیکن زیر پوست این سرخوشی چالشی جدید نهفته است؛ بازاری در حال تلاطم که دامنه جزر و مدهای آن تنها به تغییر محدود نمیشود و به مرز واژگونی نیز رسیده و چند بازتاب کوچک آن در گزارشهای این شماره از پیوست است.
در ماهی که گذشت وزیر ارتباطات بر حسب آنچه میان مردمسالاری ارتباطی و پوپولیسم سیاسی در حال نوسان بود، کارت زرد گرفت تا بیش از پیش قضاوت درباره عملکرد دولت اعتدال در وزارت ارتباطات دشوار شود؛ وزارتخانهای که حالا وزیرش متهم است به توسعه داخلی پهنای باند توجه نکرده، معاونش با خطر انحلال شورای ذیربط مواجه است و ارتباطش با مهمترین نهاد حکومتی در این زمینه نیز با وجود حضور رئیسجمهور در میانه، هر روز بیشتر و بیشتر پرتنش میشود.
در مخابرات ایران نیز پسلرزههای جدال میان دولت و فرادولت همچنان قربانی میگیرد و نهتنها بحث بیپایان درباره حقانیت واگذاری بزرگترین کارتل ارتباطی کشور دوباره زنده شده، بلکه طنابکشی بر سر نرخ، مدیران و مایملک به شدت در جریان است و در این میان یکی بر طبل خصوصیسازی و اقتصاد بازار میکوبد و دیگری در بوق حقوق مصرفکننده و نظارت آگاهانه میدمد. پیچیده شدن قوانین رگولاتوری در حجابی از سیاست پشت پرده روزبهروز تفکیک خیر از شر در این بازار را دشوارتر از پیش میکند.
اگر فکر میکنید در این میان برندگان اصلی مردم هستند، سخت در اشتباهید. اپراتورهای تلفن همراه برگرفته از شکافهای عمیق در فضای تصمیمگیری کلان کشور، در حال بازآفرینی یک مثلث جدید از قدرت هستند که تا اینجای کار قربانی آن پیامرسانهای موبایل بودهاند. هراسی که از دست رفتن رشد در سرویسهای مکالمه و پیام در دل این جمع افکنده تا حدی جدی شده که اختلافات خونین پیشینشان را فراموش کردهاند و حالا با اعمال نفوذ روی بازیگران بینالمللی این حوزه مانند وایبر چه از داخل و چه از خارج، به فکر ابداع الگویی هستند که آنها را در راس هرم غذایی این بازار حفظ کند.
درست در قعر این هرم درآمدی جنب و جوشی فزاینده میان شرکتهای جوان، توسعهدهندگان و دانشآموختگان حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات پدید آمده که در تضادی غریب با جدالهای بزرگ صدر قدرت است. انبوهی از جوانان و علاقهمندان حوزه هر روز و هر هفته در سراسر ایران گرد یکدیگر جمع میآیند و آرزوهایی را به اشتراک میگذارند که در ذات خود به کسب ثروت و شهرت از این بازار خوشبین هستند. پرونده این شماره پیوست شاید هم واقعگرایانه کوشیده است هشداری درباره آتیه این سراب باشد.
فراموشی این تحلیلها و زندگی در قعر بدون توجه به آنچه در صدر اتفاق میافتد هر چند در ظاهر حیاتی سالمتر و حرفهای متمرکزتر را برای حباب شاد فناوری در کشور رقم میزند ولی در عمل زمینهسازی است برای ناامیدی در آینده که چه بسا گناه آن نیز به زودی بر گردن همین طفل گریزپا خواهد افتاد.
در چنین میانه پرتب و تابی شاید مستقل بودن دشوارترین گزینه پیش روی هر رسانه تخصصی باشد که لاجرم متهم به قضاوت و جانبداری حتی در حیطه نگارش و خوانش از رویدادهای پیرامون خود است. هر گامی از این کودک سرخوش و هر سخن شادی از زبان آن میتواند تفسیر و تعبیر به گردیدن درِ پیوست به روی پاشنهای غیر از در کوچک کوچه اول شود و برای پرهیز از این کژتابی شما تنها پشتوانه پیوست هستید؛ وگرنه که همین سرخوشی ما را بس