رهبران سازمان قدرت و مسئولیت عظیمی دارند. آنها سرعت تیم را مشخص میکنند، تصمیمهایی میگیرند که بر نتایج کسبوکار تاثیر میگذارد، رهبری را در دیگران تقویت میکنند و وقتی همه چیز اشتباه از آب درمیآید مسئولیت را عهدهدار میشوند. با این حجم از مسئولیت، گیر افتادن در تلههای روانی سهل است؛ تلههایی که مانع از انجام شغل میشود. چهار تله متداولی که رهبران تمام سطوح را گرفتار میکند هزینهبرند، اما میتوان به آسانی از آنها اجتناب کرد. مدیریت ذرهبینی: همه ما با آسیبها و زیانهای مدیریت ذرهبینی آشناییم. این سبک از رهبری برای افرادی که تحت مدیریتاند دلسردکننده و خفقانآور است و میتواند منجر به بیاعتمادی شود؛ و برای مدیر، دلهرهآور و خستهکننده. عموماً مدیریت ذرهبینی نتیجه ترس و کمالگرایی است. شاید مدیر میخواهد رئیس مافوقش را راضی کند یا نگران اعتبارش است. وقتی تیمهای سازمانی بدون احساس مسئولیت فعالیت کنند معمولاً پروژهها بر دوش یک نفر میافتد که اغلب اوقات رهبر است. وقتی اوضاع بد پیش میرود هیچکس نمیخواهد مسئولیت بپذیرد و نوبت بازی سرزنش میرسد. راه برونرفت از این وضعیت مسئولیتپذیریای در تیم است که نتیجهمحور باشد نه وظیفهمحور؛ یعنی همه به طور جمعی مسئولیت نتایج مطلوب را در کنار فعالیتهای کاری لازم عهدهدار شوند. و هر مشکلی که در مسیر پیش آید به طور جمعی حل شود. مدیران باید اجازه اشتباه دهند تا بقیه یاد بگیرند و در نهایت موفق شوند. مدیران باید به کارمندان خود که مسئولیت گزارشدهی دارند اعتماد کنند و اولویتشان یادگیری این افراد باشد نه عملکرد فوقالعاده. در خدمت خوشی دیگران: اکثر آدمها دوست دارند دوست داشته شوند و رهبران نیز تفاوتی ندارند. این احساس که باید در خدمت خوشی دیگران بود، چه در ارتباط با مافوق باشد چه کارمندانی که مسئولیت گزارشدهی را بر عهده دارند، بر عملکرد و نتایج کار رهبر تاثیر میگذارد. وقتی بقیه را خوشحال میکنیم اجازه میدهیم مساله...