مروری بر کتاب سهجلدی دانش
کسب دانش؛ نگرشهای جدید
۲۹ مرداد ۱۳۹۴
زمان مطالعه : ۱۰ دقیقه
شماره ۱۷
تاریخ بهروزرسانی: ۳ آبان ۱۳۹۸
کتاب سهجلدی «دانش» آخرین اثری است که فریتس مچلاپ برای چاپ به ناشر سپرد. این کتاب عملا درسنامهای جامع در شناخت دانش و جایگاه محوری آن در جامعه اطلاعاتی است. تقریبا همه کسانی که در سه دهه اخیر در مورد دانش و مدیریت دانش نوشتهاند، از این کتاب تاثیر گرفتهاند. مرجع اصلی نوشتههای افرادی مانند فایراستون، مالهوترا، اودل، بکمن، رونی، بارکلی و... کتاب فریتس مچلاپ است. مچلاپ در این کتاب خلاصه نظریه «جامعه اطلاعاتی»اش را مطرح میکند و نشان میدهد چرا «دانش» در منظومه فکری او جایگاهی چنین بااهمیت دارد. او تاکید میکند در دهه 60 میلادی دانش به کالا تبدیل شد و به تدریج جایگاه و نقش کلیدی در تحولات اقتصادی اجتماعی یافت. سپس دانش را تعریف میکند و تمایز آن را با داده و اطلاعات نشان میدهد. به اعتقاد مچلاپ دانش ترکیب شناوری از تجربه، ارزشها و اطلاعات وابسته به یک بستر مشخص و بینش تخصصی است. دانش چارچوبی برای ارزیابی و یکپارچه کردن تجربیات و اطلاعات جدید فراهم میکند و در ذهن افراد مطلع از آن شکل میگیرد. دانش در سازمانها اغلب نهتنها در اسناد ذخیرهشده وجود دارد بلکه میتواند در روندها، فرآیندها، کارهای عملی و هنجارهای سازمانی نهفته باشد. این تعریف که بعدتر در نوشتههای دیگران (مانند فایراستون) تکرار میشود، هنوز یکی از جامعترین تعاریف از دانش به شمار میرود. از نظر مچلاپ مهمترین ویژگی دانش آن است که به عنوان متدولوژی تغییر عمل میکند؛ زیرا کسب دانش به معنی ایجاد نگرشهای جدید است و تغییر در رفتارها را به دنبال میآورد. این ویژگی بیانگر این واقعیت است که باید از طریق مدیریت صحیح این تغییرات و مقاومتهای اجتماعی، زمینههای کاربرد موثر دانش را فراهم کرد. نویسنده دانش را واجد ویژگیهای مشخصی میداند که این ویژگیها تعیینکننده مدلهای تولید و توزیع دانش هستند: دانش یک دارایی و وابسته به انسان است. سیستمهای رایانهای تضمینکننده رشد دانش...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید