نشان: بهجای انتساب دستاوردهای بخش خصوصی به فیلترینگ دلایل واقعی محدودیتها را بگویید
نشان در بیانیهای نسبت به صحبتهای رسول جلیلی عضو شورای عالی فضای مجازی که رشد…
۳۰ آبان ۱۴۰۳
۱۴ تیر ۱۴۰۲
زمان مطالعه : ۵ دقیقه
تاریخ بهروزرسانی: ۱۳ تیر ۱۴۰۲
رو کانا (Ro Khanna) از متفکران آمریکایی فلسفه سیاسی و اقتصاد در کتاب «شأن انسان در عصر دیجیتالی» قصهگویی را با سیاستگذاری در حوزه دیجیتال ترکیب میکند. او که خودش در خانوادهای مهاجر در ایالات متحده آمریکا به دنیا آمده میداند که فرصت اقتصادی میتواند مسیر زندگی فرد را تغییر دهد.
این نماینده مجلس ایالات متحده آمریکا در کتاب خود که در فوریه ۲۰۲۲ برای اولین بار منتشر شد، با تکیه بر «سرمایهداری پیشرو» نشان میدهد که دموکراتیک کردن دسترسی به تک میتواند همه بخشهای اقتصاد و فرهنگ را تقویت کند و گسترش شغلهای تکنولوژی در کل کشور از طریق همکاری بین بخش خصوصی و دولتی میتواند شکاف ثروت را برطرف کند.
بخش اول کتاب با عنوان «اقتصاد قرن بیستویک» که از چهار فصل تشکیل شده، بر شغلها تمرکز میکند و به بررسی این موضوع میپردازد که چگونه میتوان فرصتهای مبتنی بر تکنولوژی را در اختیار افراد و مناطقی قرار داد که از موج اول دیجیتالی عقب افتادهاند.
نویسنده با عنوان «دموکراتیک کردن انقلاب دیجیتالی» توضیح میدهد که ایالاتمتحده درحالحاضر یکی از عمیقترین شکافهای تاریخش را تجربه میکند. شکافی آشکار وجود دارد بین افراد تحصیلکرده و بیسواد، افراد در مراکز شهری و مناطق روستایی، افراد سفیدپوست و غیر سفیدپوست. هدف اصلی این کتاب کاهش مقداری از این تلخی در آمریکا است. نویسنده معتقد است که ارتباط و فرصتهای دیجیتالی برای آمریکاییهای محروم میتواند شکافها را کاهش دهد. بحث میشود که دیجیتالیسازی میتواند به احیای کشاورزی، عمران و تولید کمک کند و همچنین امکان دورکاری را فراهم آورد. «بسیاری از فرصتهای دیجیتالی جدید به مدرک دانشگاهی نیاز ندارد؛ مثلاً برای کدنویسی نیازی به تحصیلات دانشگاهی نیست.»
در ادامه، نویسنده بحث را بسط میدهد و بر نژاد و جنسیت تمرکز میکند. این فصل تجربههای ایفهئوما اوزوما را به اشتراک میگذارد. اوزوما ستاره درحالظهور تک است که در پینترست به دلیل انتقاد از نژادپرستی این شرکت مورد حمله قرار گرفت. رو کانا استدلال میکند که شرکتهای تک باید متخصصانی را برای ایجاد تنوع در منابع انسانی استخدام کنند و ایدههای جدید برای جامع بودن نیروی انسانی ارائه دهند.
به نظر نویسنده، هایتک (High Tech) بسیاری از افراد در طبقه کارگر را ناتوان کرده است. بخش خیرهکنندهای از سهم سود هایتک به جیب توسعهدهندههای نرمافزار و مدیران اجرایی میرود. این فصل روایتهایی از کارگران انبار آمازون و رانندگان اتوبوس ارائه میدهد و توصیه میکند که شیوه و راهکارهای اتوماسیون بر اساس نیازهای کارگران توسعه پیدا کنند؛ برای مثال، باید نظارت مداخلهگرانه و سرپرستهای سوءاستفادهگر را کنار گذاشت. فصل ۵، بخش اول کتاب را با جمعبندی توصیههای سه فصل قبلی و ارائه چشماندازی از سرمایهداری پیشرو به پایان میرساند. نویسنده بحث میکند که «پیشروهای طرفدار نوآوری میتوانند در سیاست ملی آمریکا فعالیت کنند تا امکان تحقق ظرفیتهایشان و داشتن زندگی همراه با شأن را به همه هدیه کنند».
بخش دوم کتاب با عنوان «شهروندی قرن بیستویک» پنج فصل بعدی کتاب را ارائه میدهد. نویسنده ابتدا بر حفاظت از آزادیهایمان در اینترنت و تدوین مقررات برای غولهای تک که معمارهای اصلی اینترنت بودهاند تمرکز میکند و «منشور حقوق اینترنتی» را تشریح میکند. این منشور که قبلاً در اختیار رئیس مجلس نمایندگان ایالاتمتحده قرار گرفته است، تلاش میکند «از دادههای آمریکاییها در برابر دستکاری و نظارت شرکتهای خصوصی و دولت حفاظت کند».
رو کانا سپس سراغ بررسی تأثیر اینترنت بر مشورتهای عمومی میرود. نویسنده بحث میکند که اینترنت قرار بود به عامل بزرگ برابری تبدیل شود. اینترنت با اینکه جنبشهای وایرالی مانند ME Too و «زندگی سیاهپوستها مهم است» را راه انداخت، به فضایی برای گردش نظریههای توطئه و نفرتپراکنی نیز تبدیل شد. نویسنده توصیه میکند که بازاری با مقررات کامل ایجاد شود تا فضاهای گفتمانی آنلاین با کثرت فراوان شکل بگیرند و مباحث عمومی در فضایی سالم مطرح شوند.
جایگاه علم در دموکراسی مدرن، موضوع دیگری است که رو کانا در کتاب «شان انسان در عصر دیجیتالی» ارزیابی میکند. مردم در دهههای گذشته از علم حمایت میکردند و پیشرفت علمی و سواد را مهمتر از همهچیز میانگاشتند. اما این وضعیت در سالهای اخیر تضعیف شده است و سرمایهگذاری بزرگی در حوزههای علمی انجام نمیگیرد. نویسنده توصیه میکند که سرمایهگذاریهای کلانی در علم انجام بگیرد تا مشکلات تغییرات اقلیمی برطرف شوند.
در نهایت نقش فناوری در سیاست خارجی مورد توجه قرار میگیرد. رو کانا اشاره میکند که «عصر دیجیتالی نشان داده فناوری ازیکطرف میتواند به مبارزه با رژیمهای سرکوبگر کمک کند و ازطرفدیگر ابزار نظارت، سانسور و تمامیتخواهی حکومت را گسترش دهد». او استدلال میکند که عصر دیجیتالی در کشوری دموکراتیک مانند ایالاتمتحده فضایی به وجود میآورد که در آن شهروندان عادی میتوانند بحثهای عمومی درباره نقش این کشور در جهان انجام دهند. سرانجام، فصل ۱۰ به نتیجهگیری میپردازد. نویسنده تأکید میکند که آرمان برابری نژادی، طبقاتی و جنسیتی نباید در عصر دیجیتالی فراموش شود.
صاحبنظرهای زیادی به تحسین کتاب «شأن انسان در عصر دیجیتالی» پرداختهاند. یورگن هابرماس، استاد فلسفه در دانشگاه فرانکفورت، مینویسد: «رو کانا در این کتاب پرشور و الهامبخش چشماندازی ارائه میدهد برای ایجاد فضای تبادل عقلانی در رسانههای دیجیتالی. میگوید نباید منافع اقتصادی را در اولویت قرار داد.»
جیمز هِکمن، اقتصاددان در دانشگاه شیکاگو و برنده جایزه نوبل میگوید: «این کتاب بسیاری اصولی است، ریشه در تجربه دارد و چشماندازی پیشرو برای ایجاد جامعهای فراگیر ارائه میدهد.»
کیبرله کرنشاو، استاد حقوق در دانشگاه کلمبیا، در نظری دیگر اینطور مینویسد: «رو کانا با تکیه بر نظریهپردازهای انتقادی نژاد و جنسیت، اقتصاددانها و فیلسوفها چشماندازی برای آینده بخش تکنولوژی ترسیم میکند –چشماندازی که بر عدالت نژادی و جنسیتی استوار است و تبعیض دیجیتالی را از بین میبرد.»