گفتوگوی فصلنامه اقتصادی اتریش با فریتس مچلاپ (1980)
لزوما فرد توانمند معلم خوبی نیست
۲۹ مرداد ۱۳۹۴
زمان مطالعه : ۱۰ دقیقه
شماره ۱۷
تاریخ بهروزرسانی: ۳ آبان ۱۳۹۸
فریتس مچلاپ از برجستهترین عالمان اقتصاد قرن بیستم و یکی از متفکران تاثیرگذار جامعه اطلاعاتی است. او سال 1902 در اتریش متولد شد، 31 سالگی به ایالات متحده مهاجرت کرد و تا پایان عمر در این کشور به تدریس و پژوهش اشتغال داشت. او سال 1983 در اثر حمله قلبی درگذشت. وی بارها کاندیدای دریافت جایزه نوبل اقتصاد شد اما این جایزه هیچ گاه به او تعلق نگرفت. مچلاپ نظریهپرداز اصلی «جامعه اطلاعاتی» و نویسنده کتاب تاثیرگذار «تولید و توزیع دانش در ایالات متحده» است. متنی که پیش رو دارید بخشی از مصاحبهای است که بهار سال 1980 میلادی با او انجام گرفته است.
زمانی که در دانشگاه وین درس میخواندید، مطالعات خود را تحت نظر چه کسی انجام میدادید؟ اولین معلم بزرگ زندگی من فردریش ون وایسر بود که در آن زمان سن و سالی داشت. سال تحصیلی 21-1920 که سال نخست تحصیلم در دانشگاه بود، او مجموعه سخنرانیهای مهمی در مورد اقتصاد انجام داد. خب، او مرا نمیشناخت اما من یکی از معدود افرادی بودم که عمیقا تحت تاثیر حرفهای او قرار گرفتم. هرچند به سختی آنچه را در این سخنرانیها گفته میشد میفهمیدم. سخنرانیها بسیار خستهکننده بودند و شنونده به سختی میتوانست ذهنش را بر موضوع ارائهشده متمرکز کند. موضوع سخنرانیها هیچ ایرادی نداشت اما سخنران با یکنواختی از روی متن نوشتهشده میخواند. وایسر نتایج حاصل از مطالعات و تحلیلهای یک عمر فعالیت علمیاش را با دقت روی کاغذ مینوشت و به صورت مقاله تنظیم میکرد و این متن تنظیمشده را برای دانشجویان میخواند. کمتر کسی از دانشجویانش میتوانست تا پایان مطلب با او همراه شود و ذهنش را بر موضوع مطرحشده متمرکز کند. در پایان سال تحصیلی احساس کردم به اندازه کافی یاد نگرفتهام. نگران بودم چرا آنطور که باید درگیر موضوعات کلیدی اقتصاد نشدهام. سال دوم با جدیت بیشتری به دانشگاه بازگشتم و درسها را جدیتر گرفتم. در نتیجه، مدت دو سال تحت نظر وایسر مطالعه کردم. این دوره برای من بسیار مهم بود و دانش علمی پایهای من در علم اقتصاد عملا از مطالعات این دوره شکل گرفت. همچنین، سال دوم به کلاس لودویک ون میزس رفتم که جذابتر بود. کلاس او هیجان بیشتری داشت؛ خیلی بیش از آنچه گفته میشد. با او فهمیدم شیوه تدریس چقدر مهم است و لزوما یک فرد باسواد و توانمند نمیتواند معلم خوبی باشد. فهمیدم کار اصلی یک معلم ایجاد شوق و انگیزه برای یادگیری است؛ چیزی که تاکنون سعی کردهام در کلاسهایم ایجاد کنم. یک معلم خوب ایجاد انگیزه میکند و...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید