توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
کیفیت اینترنت درست آنجایی از ماجرای ارتباطات ایرانی قرار گرفته است که مرز میان خواستن و توانستن حاکمیت فضای مجازی ایران است. روی کاغذ تنها شانس دولت برای اینکه بدون قرنطینه عمومی و فلج شدن یک اقتصاد رو به موت بتواند در انتظار یک واکسن خیالی بماند استفاده عمومی از راهکارهای آنلاین از آن جمله دورکاری و خرید اینترنتی است. بروز زنجیرهای از نفوذهای دردناک امنیتی در خاک ایران طی سالهای اخیر هم نشان داده است که نمیشود و نباید دیگر به ضریب بالاتر اینترنت به چشم یک تهدید امنیت ملی نگاه کرد و بدون شک پاشنه آشیل جایی فراتر از چند کانال تلگرامی معدوم شده یا محکومیت اینفلوئنسرهای اینستاگرامی است. پس مشکل کجاست؟ چرا درست وقتی همه میکوشند خرید، ویزیت، جلسه، رویدادها، آموزش و خود دولت را آنلاین کنند باز هم هر ایرانی به نسبت استفادهاش از اینترنت باز از کیفیت آن ناراضی است؟ چرا گیمرها از پینگ، استادان از کیفیت صدا و تصویر، مدیران از وقفه در جلسات و وزیران از کیفیت اینترنت ناراضی هستند؟
دلیل را میتوان در دو قطب اقتصادی و امنیتی جستوجو کرد. در رأس اقتصادی مخابرات همچنان عرصه سهمخواهی قدرتهای سیاسی و حاکمیتی کشور است و تغییرات اخیر در ترکیب مدیریت آن نیز نشان میدهد که بزرگترین واگذاری تاریخ بورس ایران یک بار دیگر به استقبال تغییر دولت رفته است. مخابرات نه تنها از بیماریهایی مانند انحصار ذاتی و تضاد منافع میان سهامداران اصلی رنج میبرد بلکه ثبات مدیریتی ندارد و تبدیل به عرصه تسویهحسابهای سیاسی و کوتهنگریهای اقتصادی شده است. سازمانی سنگین و لخت که هم باید پاسخگوی نیازهای حیاتی کشور به توسعه اینترنت ثابت و ارتباطات باشد هم عطش سازمانهای بزرگ بالادستیاش به سود را تامین کند. گسست اقتصادی و مدیریتی مخابرات همان وقفهای است که در اینترنت هر روز شما وجود دارد.
از سوی دیگر موضوع امنیت و تجسم آن فیلترینگ مهمترین راز مگوی این عرصه باقی مانده است. سالهاست که برخلاف تصور عمومی، وزارت ارتباطات و شرکت ارتباطات زیرساخت سهم اندکی در ترسیم مرزهای فیلترینگ کشور دارند و دیگر حتی در عمل مجری آن هم نیستند بلکه تصمیم کلیدی قوه قضائیه و کمیته تعیین مصادیق فیلترینگ در لایه اپراتوری اعمال میشوند و وزارتخانه کمابیش یک تماشاچی است. در سالهای اخیر تلاشهای متعددی شده است تا نه تنها مرزبانی که حتی گمرگ کشور در فضای آنلاین هم از دستان وزارتخانه خارج شود؛ که همگی شکست خوردهاند. باید دید این گرفتن دروازهها از دست دولت چقدر در مجلس فعلی نیز به تعویق خواهد افتاد. در حقیقت سالهاست نهادهایی که مخابرات را از دور یا نزدیک اداره میکنند معتقدند که مانند مذاکره با آمریکا باید قفل و کلید اینترنت دست یک جناج فکری و حاکمیتی کشور باشد تا دروازههای اینترنت واقعاً گشوده شوند. این جناح هم به زعم آنها نیازی نیست لزوماً با رأی مستقیم کاربران انتخاب شود.
در سال آینده جامعه اینترنتی ایران نیز مانند جامعه سیاسی کشور بر سر یک دوراهی قرار دارد که یک سوی آن پذیرفتن استیلای بیشتر بر اینترنت با امید توسعه واقعی زیرساختهاست و یک سمت دیگر بریدن از حاکمیت مجازی و بسنده کردن به آبباریکهای از شبکه جهانی. شاید قدرت گرفتن نظامیان فنسالار در مخابرات جدید همانجایی باشد که این دو انتخاب بار دیگر به هم میرسند. پرونده این شماره درباره کیفیت اینترنت را از دست ندهید.