دردسرهای بزرگ
۱۵ بهمن ۱۳۹۳
زمان مطالعه : ۲ دقیقه
شماره ۱۸
تاریخ بهروزرسانی: ۲۷ مهر ۱۳۹۸
ماه گذشته بانک مرکزی زیر کوران حوادث و اخبار قرار گرفت. این تصمیمگیر پولی و بانکی کشور زمانی که از حق سیاستگذاری خود استفاده کرد و تصمیم گرفت برنامهاش را برای ساماندهی پایانههای فروش به نتیجه برساند و بخشهای مختلف را در کنار یکدیگر شکل دهد، ناگهان با هجمهای عظیم مواجه شد. بخشهای مختلف اقتصادی کشور با بلندگویی واحد اعلام کردند تصمیمی برای اجرایی کردن برنامههای بانک مرکزی ندارند و زیر بار مصوبات بانک مرکزی نمیروند و تا جایی که میتوانند با آن مقابله میکنند. جالب اینجاست که وزرای برخی از وزارتخانههای اقتصادی نیز در مقابل این تصمیم موضعگیری کردند و خواستار اجرایی نشدن این تصمیم شدند. اعتراضات به گونهای بود که دیگر هیچ حرفی شنیده نمیشد. فضا آنقدر مهآلود شد که حرف منطقی و کارشناسی دیگر شنیداری نداشت و همه فقط مخالفت میکردند و بانکها و بخشهای مختلفی که با این تصمیم بانک مرکزی در ارتباط بودند، هر چه تلاش کردند فضا را سیاسی نکنند و با گفتوگوهای منطقی پیش بروند، موفق نشدند و در نهایت این شبکه بانکی و شرکتهای ارائهدهنده خدمات پرداخت بودند که سکوت کردند و بالاخره تصمیم گرفتند تا روشن شدن فضا دیگر کلامی نگویند. این اتفاق بار دیگر نشان داد چقدر سیستم بانکی در ذهن مردم و شهروندان ایرانی غیرمعتبر است، متاسفانه طی سالهای گذشته بانکهای دولتی و خصوصی با تمام تبلیغاتشان نتوانستهاند ذرهای از اعتماد مردم را به دست آورند. تمام اقدامات بانکها و مدیرانشان تنها موجب شده دیوار بیاعتمادی هر روز بلندتر و مردم از بانکها دورتر شوند. طی 30 سال گذشته مردم بانکها را جزوی از خود به حساب نیاوردند؛ آنها را امانتدار خود ندانستند، بلکه بانکها به گونهای عمل کردهاند که انگار پول مردم را به زور از آنها گرفتهاند. نمود بیاعتمادی هنوز در زمان دریافت یارانهها وجود دارد. پس از واریز یارانهها مردم به گونهای برای دریافت آن به...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.
وارد شویدعضو نیستید؟ عضو شوید