گاهی مفید است به خود یادآور شویم هر استراتژی بزرگ تنها در زمینه خود بزرگ است. از اوایل دهههای 1980 و 1990، سونی عالی بود؛ ارباب بیرقیب جهان لوازم الکترونیکی مصرفی، که نامش مترادف با فناوریهای نوین، پیچیدگی و مقبولیت بود. آن زمان دیدگاه عموم مردم وجود آیندهای هیجانانگیز اما انسانی بود و ابزارکهای فوقالعاده توانمند و دقیق سونی نیز بارزترین نمود آن به شمار میرفت. این چیزی بسیار بیشتر از واکمن و ترینیترون بود؛ آن شرکت همه چیز را با کیفیتی بیبدیل ساخته بود که صرف در دست نگه داشتن آن بسیار رضایتبخش بود و کارکردی دقیق داشت. این گفته آخر هنوز هم صحت دارد اما تمام موارد دیگر تغییر کرده است. سونی هنوز هم محصولات فوقالعادهای میسازد اما تعداد کمتری از مردم از آن هیجانزده میشوند. بیان راهبردی که در سال 2012 توسط کازو هیرای -که آن زمان به تازگی به مدیرعاملی منصوب شده بود- با برخورد استهزاآمیز رسانهها مواجه شد و والاستریت ژورنال نوشت:«این برند که زمانی فوقالعاده بود اکنون افول کرده است.» و نیویورک تایمز از این هم فراتر رفت و نوشت:«سونی برای بقای خود میجنگد.» و شرکت را به «خالی بودن شگفتانگیز از هر گونه ایده» متهم کرد. هر دو نکته درست است اما تنها اشاره به این سوال بنیادین دارند: چرا استراتژیای که زمانی آنقدر برای سونی موفقیت به همراه داشت، اکنون تا این حد ناکام مانده است؟ البته اینگونه نیست که حالا دیگر دوربینهای این شرکت عکسهای بیکیفیت بگیرند یا دستگاههایش سه ماهه خراب شوند. بازار لوازم الکترونیکی مصرفی نیز امروزه از همیشه گستردهتر شده است. مقاله تایمز به درستی اشاره دارد که خط تولید کنونی سونی شلوغ و گیجکننده است اما عرضه گزینههای متنوع به مشتریان از اصول موفقیت سونی در گذشته بوده. پس چه چیزی تغییر کرده است؟ بخشی از این تغییر مربوط به فناوری است. آیفون اپل - محصولی که...