بحران کرونا چندی است که در جهان پدیدار شده و چالشهای بزرگی پیش روی دولتها و ملتها قرار داده است. ابعاد این بحران، منحصر به سلامت و درمان نیست بلکه موضوعات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را هم شامل میشود. ماهیت این ویروس به گونهای است که حل بحران پیشآمده جز با تلاش در سطح فردی و خانوادگی، ملی و بینالمللی ممکن نیست. بر همین اساس دولتها سیاستهای مختلفی را برای مدیریت این بحران انتخاب کردهاند. در این میان اما یکی از مهمترین شاخصهای انتخاب اقدامات دولتها، میزان بلوغ زیرساختهای فناوری اطلاعات و دسترسی شهروندان ایشان به این تکنولوژی است؛ به عنوان مثال در حوزههای آموزشی گرایش به سمت آموزش مجازی رفت (1) و به منظور تداوم کسب و کار برای مشاغلی که امکانپذیر بود دورکاری در دستور کار قرار گرفت. همچنین مردم به استفاده از روشهای غیرحضوری برای دریافت خدمات دولتی و خصوصی تشویق شدند و البته موضوع مهم تحویل ارزش بیشتری برای حفظ قرنطینه پیدا کرد. چالش بزرگ اما برای دولتها میزان آمادگی زیرساختهای ایشان برای عرضه چنین خدماتی و همچنین شکاف دیجیتالی به معنی نامساوی بودن دسترسی به تکنولوژی برای همه مردم بود (2). دولتها در ابتدا به مکانیسمهای توصیهای در سطح ملی پرداختند، اما این مکانیسم چندان اثربخش نبود و ناگزیر از استفاده از مکانیسمهای قهریتر نظیر قرنطینه و اعمال جرایم نقدی و حتی زندان در سطح مناطق یا سطح ملی شدند. در لحظه نگارش این نوشتار، بیش از دو و نیم میلیارد نفر در قرنطینه به سر میبرند (3). به منظور جلوگیری یا حداقل کاهش سرعت شیوع، مردم باید کمتر تردد کنند و حکومتها باید بتوانند این موضوع را مدیریت کنند. به همین منظور و همچنین حفظ و مدیریت دسترسی ایشان به اقلام ضروری و خدمات اساسی، مفاهیم و سامانههای مدیریت هویت و دسترسی نقش کلیدی بازی میکنند. کشورهایی که توانایی و بلوغ بیشتری در...