در این سالها شانس این را داشتهام، چه زمانی که در آژانسهای روابط عمومی کار کردهام و چه هنگامی که در برندی مسئول روابط عمومی بودهام، با سخنگوهای مختلف در تماس باشم. زمانی برایشان دوره آموزش رسانهای برگزار کردهام، گاهی در رویدادها و مصاحبهها همراهیشان کردهام و پیش آمده در جلسات توجیهی نحوه حضور رسانهایشان را به اتفاق هم تحلیل کردهایم، البته مورد آخر در مورد انتقادپذیرها ممکن بوده است. همکاری با این افراد همیشه جذاب بوده، چه مواقعی که کار خوب پیش رفته و چه زمانی که به بنبست خوردهام در هر دو حالت درسهای خود را داشته است. جمعبندی این آموزهها همیشه در ادامه کار به کمکم آمدهاند: سخنگو کیست: مساله این است که در هر شرکت فقط بعضی از موقعیتهای شغلی امکان سخنگو بودن را مهیا میکنند. سمتهایی مانند مدیرعامل، مدیر ارشد اجرایی، مدیر ارشد بازاریابی، مدیر ارشد فناوری (یا آیتی)، مدیر ارشد حقوقی و مدیر ارشد مالی. پس دست روابط عمومیها برای انتخاب سخنگوها آنقدرها هم باز نیست. سخنگوی بدون آموزش نداریم: یکی از اشتباهات رایج این است که بعضی از سخنگوها با توجه به قابلیتهای ذاتی یا پیشینههای کاری یا غیرکاری خود در سخنوری اعتقاد دارند که نیازی به آموزش رسانهای ندارند، که البته اشتباهی است فاحش. شاید فقط بخشی از آموزش یک سخنگو در رابطه با مهارتهای سخنوری مانند فن بیان و زبان بدن است و سایر سرفصلها در مورد آن چیزهایی است که باید گفته شود و شکل گفتن آنها. سخن گفتن و نگفتن یک سخنگو: یکی از مهمترین چیزهایی که یک سخنگو باید فرا بگیرد این است که در ارتباطهای رسانهای مانند رویدادها، گفتوگوها و سوال و جوابها چه چیزهایی باید گفته شود و چه چیزهایی نباید گفته شود. مهمترین خط قرمز در اینجا دروغ است. این امر باید برای یک سخنگو نهادینه شود که تحت هیچ شرایطی نباید دروغ گفت. سخنگو...
درس خوانده فنی و در ادامه هوش مصنوعی، از آغاز پیوست تا اکنون برای ماهنامه توضیح میدهد که متاسفانه خود را سزاوار کارت خبرنگاری نمیداند. حتی خیلی روزنامهنویسی هم بلد نیست. اما ظاهرا میداند چگونه روندهای فناوری روز دنیا را تبدیل به پروندههای پیوست جهان کند.
0 نظر