«دانستن، حق مردم است». آیا واقعاً اینگونه است و چنین حقی وجود دارد؟ دستكم، دیگر در حرف، كسی با این حق مخالف نیست. پس پرسش سختتر و مهمتر این است: اگر واقعاً چنین حقی وجود دارد، كه دارد، چگونه میشود به آن دست یافت و آن را تضمین كرد؟ اینجا هم پیدا كردن اسم راهحل و چارچوب كلی كار خیلی سختی نیست: حق دسترسی آزاد به اطلاعات و طبعاً تدوین و تصویب قانونی برای تضمین آزادی اطلاعات. پس بحث بر سر چیست؟ محتوای قانون، نظام اجرا و نیروهای حمایتگر آن. ما كجای كار هستیم؟ هنوز در آغاز راه. قانونی را تصویب كردهایم كه گرفت و گیر و مشكلات و محدودیتهای آن هنوز بسیارند. اما نباید نومید بود. راه رسیدن به آزادی هیچ زمان و در هیچ كشوری هموار و سرراست نبوده است. باید دست به دست هم بدهیم و مانند عموم كشورها این قانون ضعیف را به قانونی جامع و قابل اتكا تبدیل كنیم. نظام اجرا و نیروهای مدافع و حمایتگر این حق نیز در كشورمان بسیار نوپا و ضعیف هستند. این هم عجیب نیست. عجیب اما اینكه نیروهای اصلی و مدافع حق دسترسی به اطلاعات در سراسر جهان، یعنی حقوقدانها، روزنامهنگارها، نهادهای مدنی و دانشگاهیان، در كشور ما چنانكه باید توجهی به این حق اساسی خود و شهروندان ندارند. از افسوس بگذریم و قدری در نقش روزنامهنگاران و فعالان رسانهای تامل كنیم. اصطلاح «حق دسترسی به اطلاعات» و حتی «طرح اولیه پیشنویس قانون آزادی اطلاعات» را نخست حقوقدانهای شورای عالی انفورماتیك به صورت جدی در كشورمان مطرح كردند. به این جهت حتماً باید سپاسگزارشان بود. اما جامعه روزنامهنگاران و متخصصان ارتباطات و رسانهها در ایران، جز استاد همه ما آقای دكتر كاظم معتمدنژاد، در این راه پیشگام نبودند. حال آنكه روزنامهنگاران و دستاندركاران رسانهها بیش و پیش از همه از مواهب این قانون برخوردار میشوند. دلیل این امر را...
شما وارد سایت نشدهاید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.