رئیس سازمان فناوری اطلاعات: همه مراکز دولتی ذیل ابر دولت فعالیت میکنند
گرفتن زمان مصاحبه آن هم در آخرین روزهای سال چندان ساده نیست، در میانه یک…
۳ فروردین ۱۴۰۴
آیا رمزارز پدیدهای صرفاً اقتصادی است و انگیزه افراد برای در اختیار داشتن آن انباشتِ ثروت است؟ رمزارز چه فعالیتهایی را برای مردم ممکن میکند که پیش از آن ممکن نبود؟ آیا رمزارز، امکانِ ساختنِ شکل جدیدی از گروههای اجتماعی را دارد؟ گروههایی که ذیلِ تعریف گروههای اجتماعی قرار بگیرند و درون اجتماعِ خود یا با جامعه بزرگتر تبادلاتِ اجتماعی داشته باشند؟ چطور و از چه مسیرهایی افرادی که پشت کامپیوترها یا با استفاده از گوشیهای تلفن همراه خود یک دارایی را جابهجا میکنند ممکن است تبدیل به گروه اجتماعی شوند؟
این پرسشها و پرسشهای دیگر همه موضوعات جامعهشناختی هستند و پاسخهای جامعهشناسانه دارند.
آمارها نشان میدهد جمعیتی که ارز دیجیتال را به سبد داراییهای خود اضافه میکنند روزبهروز در حال رشد است، در غیاب سیاستگذاریهایِ معطوف به همگرایی نظام پولی و بانکی مستقر، اجتماعاتی که حول این داراییِ جدید شکل میگیرند بسترسازِ پدیدهای جدید در جامعه است که نهتنها اقتصادی که در ابعاد بسیار مهمی اجتماعی است؛ یک دارایی ناملموس که با داراییهای متداول انسان تا امروز متفاوت است و نمیدانیم چه پیامدهایی دارد.
رمزارز در ابتدا پدیدهای فناورانه و در ادامه اقتصادی بود که مانند هر نوآوری دیگری در ابتدا از سوی نظامهای مالی و اقتصادیِ مستقر جدی گرفته نشد. اولین استفادهکنندگان از رمزارز بیش و پیش از فعالیت اقتصادی پیشقراولانِ فناوری بودند. برای آنها این استفاده مانند هر فناوری دیگری راهی به سوی لبههای تحول بود و احتمالاً قصدی برای اختلال در امور مالی و بانکی یا تلاشی برای سرمایهگذاری نداشتند.
اما در مدت کوتاهی، رمزارز راه خود را به سوی بازارِ سیاه باز کرد، بین گیمرها محبوب شد و از این مسیر کمکم میان گروههای اجتماعی بیشتری پذیرفته و استفاده شد و از همینجاست که پرسش جامعهشناسانه شکل میگیرد؛ در میان گروههای اجتماعی، رمزارز کدام گروهها را جذب میکند و آنها به چه دلایلی از رمزارز استفاده میکنند؟
در حالی که ممکن است اقتصاددانان پاسخ این پرسش را از دریچه عرضه و تقاضا پاسخ دهند، در جامعهشناسی، پول فراتر از یک پدیده اقتصادی، یک پدیده اجتماعی است که باید آن را با زمینههای تاریخی و فرهنگی متفاوت هر جامعه سنجید تا بتوان پیامدهای اجتماعیاش را بررسی کرد.
آنا ونون در کار خود «بیشتر از پول: قومنگاری رویاها، ارزش و جامعه در میدان رمزی» با بهکارگیری رویکرد قومنگارانه و با صرف دورههای زمانی طولانی حضور در میان اجتماعاتی که در اطراف ارزهای رمزپایه شکل گرفتهاند و صحبت با افرادی که رمزارز را بخشی از زندگی خود کردهاند، کوشید تا معانی و شیوههای فرهنگیای را که ارز دیجیتال به زندگی مردم آورده است کشف کند.
در یک تحلیل سادهانگارانه میتوان فرض کرد که انگیزه افراد برای خریدن ارزهای دیجیتال ثروتمند شدن باشد، اما پژوهشهای اجتماعی از جمله پژوهش خانم آنون نشان میدهد عوامل مهم دیگری در استفاده از ارز دیجیتال دخیلاند که شامل «جذابیتهای ایدئولوژیک ارزهای دیجیتال» در محیطهایِ فرهنگیِ مختلف میشود؛ ارزشهایی مانند آزادی، حفظ حریم شخصی، فرار از سلطه، هویتیابی و نظایر آن. ارزشهایی که از نظرِ آنها برخلافِ پول «سخت» یک نظام مالیِ جدید و رویایی برای زندگی بهتر است.
آنون در کار خود به این نتیجه میرسد که انگیزههایِ اجتماعاتِ شکلگرفته حولِ ارزهای دیجیتال فراتر از انگیزههای اقتصادی و صرفهجویی یا انباشتِ ثروت است. در عوض، آنها اغلب از باورهای ایدئولوژیک، ارزشها و تصویری تحت عنوان «زندگی خوب» نام میبَرَند که آشکارا فراتر از تحقق آرزوهای مادی فردی است.
یافته مهم خانم آنون که پژوهشهای دیگری هم آن را تایید میکنند این است که ارز دیجیتال، گروههای اجتماعیای جذب کرده و شکل داده است که «فقط انگیزههای اقتصادی ندارند بلکه آرمانهای اجتماعی هم دارند».
این آرمانها و ارزشهای جدید برای جامعه رمزی، باعث تمایز و هویتیابی میشود، آنها بر اساس این ارزشها و آرمانها فعالیتهای اجتماعی را سامان میدهند و برای رسیدن به اهداف خود به دولتها فشار میآورند.
در نظام پولی و بانکی، افراد بخش بزرگی از عقلانیت اقتصادی خود را به نظامهای تصمیمگیری، اعتباربخشی، بانکها و موسساتِ دولتی واگذار کردهاند. اما کاربرانِ رمزارز از شکلی از مسئولیتپذیری بر حسب توانمندی شخصی صحبت میکنند. عقلانیت و انضباط از طریق شیوههایی مانند تحلیل تکنیکال و همچنین هنجارها و استانداردهای ظریفترِ تولیدشده در اجتماعاتِ خودشان اِعمال میشود.
اجتماعاتِ رمزارز با فردگرایی مبتنی بر اخلاق و کار جدید همراه میشود، افرادی که ریسک را به عنوان یک «مسئولیت شخصی» در مقابل مسئولیت جمعی قرار میدهند، در حالی که در نظامهای مالی مستقر، این مسئولیت از جانب جامعه بر عهده دولتها، بانکها و نظامهای سیاستگذارِ پولی و بانکی گذاشته شده است و البته مطالبهگری را نیز به دنبال دارد.
یافتههای دیگری در پژوهشهای اجتماعی به بخشهای چالشبرانگیزِ این شکل از مسئولیتِ شخصی و عقلانیِ جدید میپردازد. کاربران ارزهای رمزنگاریشده را نهفقط به عنوان دارایی مالی، بلکه به عنوانِ ایدهآل و هویت نیز به کار میگیرند و با استفادهی آن، خود را از جامعه بزرگتر متمایز میکنند. به این ترتیب شکلی از «فردگرایی اغراقشده» به وجود میآید که موجب سرزنشِ فرد و مهمتر از آن نادیده گرفتنِ تاثیراتِ سیستم و کلانساختارهای اقتصادی و اجتماعی میشود.بر اساس این همبستری میان فردگرایی و مسئولیتپذیری، بعضی از جامعهشناسان بر تاثیراتِ همهگیرشدن رمزارز بر دموکراتیکشدن جامعه تاکید دارند؛ چشماندازی که البته بسیار مبهم و مناقشهبرانگیز قلمداد میشود و منتقدان جدی دارد.
نایجل داد، در کتاب خود «زندگی اجتماعی پول»، جنبههای اجتماعی و فرهنگی پول از جمله ظهور ارزهای دیجیتال مانند بیت کوین را به بحث میگذارد. او نشان میدهد که چگونه ارزهای دیجیتال مفاهیم متعارف پول و موسسات مالی را به چالش میکشند و به همین دلیل به کاربران خود «احساس آزادی» میدهند.
رمزارزها مزایای بالقوهای مانند کاهش هزینههای مبادله، افزایش دسترسی به خدمات مالی فراتر از مرزهای ملی و البته آزادی از بانک را به کاربران خود ارائه میدهند و بدیهی است که نگرانیهای جدیای در مورد نوسانات، امنیت، پولشویی و ثبات بلندمدت برای موسسات مالیِ جریانِ اصلی و دولتها به وجود میآورند.
ارزهای رمزنگاریشده همچنین ظهور فعالیتهای اقتصادی جدید مانند عرضه اولیه سکه (ICO) و تامین مالی غیرمتمرکز (DeFi) را تسهیل کردهاند و فرصتهایی برای سرمایهگذاری و تولید ثروت فراهم میکنند، اما خطرات کلاهبرداری و طرحهای متقلبانه را نیز موجب میشود که در بسیاری از موارد موضوع، مناقشه بین «آزادی» و «هرجومرج» است.
مدافعانِ رمزارز در تحلیلِ غیراقتصادی خود بر «احساس آزادی» تاکید میکنند. آزادیای که نظامهای مالی مستقر از آنها سلب کردهاند. شکلی از دیکته کردن قوانین مالی و حتی شکلدهی به اولویتهای زندگی برای افراد مورد تاکید است که رمزارز میتواند رهایی از آن را تضمین کند. در نتیجه از جمله اولین گروههای اجتماعی که خالق و شکلدهنده ارزشهای اجتماعی حول رمزارز به شمار میروند، گروههای اجتماعیِ جامانده یا معترض به نظامهای مالی مستقر هستند. اما در واقعیت آیا این آزادی تحققپذیر است؟
رمزارز برخلاف دیگر اشکالِ خلق پول که در نظامهای سنتی و متداول اتفاق میافتد، بیشتر جنبه اجتماعی دارد. این بدان معنی نیست که خلق پول در بسترهای فعلی جنبههای اجتماعی ندارد بلکه به این معنی است که از تضاربِ شکلِ جدید خلق پول با نظامهای مالی مستقر شکلی از «کُنشِ اجتماعی» متولد میشود که جدید، مناقشهبرانگیز و سیاسی است.
نحوه برخوردِ دولتها با رمزارز و فراگیریِ آن، امکانِ فرا رفتن از قوانین و تنظیمگریهای متداول و حتی وارد شدنِ رمزارز به تامین تسلیحات، مواد مخدر و محرک و دیگر اَشکالِ جرمانگاریشده که در قالب نظامهای مالی مستقر امکانپذیر نیست یا دشوار است بهعلاوه همان احساسِ آزادی و مسئولیتپذیریِ فردی، خلقِ سود اقتصادی یا پول را برای کاربران تبدیل به یک کُنشِ اجتماعی میکند که در سازمانیابیهای اجتماعی هم اثر خود را نشان میدهد.
جدال بر سر پذیرفتهشدن یا اساساً بیرون از نظمِ مستقر باقیماندن میان فعالانِ این حوزه جریان دارد. رمزارز به مثابه یک کنش اجتماعی تا وقتی هویت مستقل میسازد که بیرون از نظم مستقر باشد، بعد از هضم در نظم مستقر آیا هنوز هم میتواند این بخش از هویتِ کاربرانِ خود را ارضا کند؟ آیا آن احساسِ آزادی، تمایز و عقلانیتِ منحصربهفرد همچنان در این اجتماع، هویتبخش خواهد بود؟
در نگاه اول، رمزارز بهنظر ترکیبی از انسانهای منفرد میآید که هویتهای آشکاری ندارند و در نتیجه نمیتوانند اجتماعی در جامعه واقعی تشکیل دهند؛ شکلی از «اعتمادِ توزیعیافته» که به لطف فناوری ممکن شده و بیشتر از آنکه اجتماعی باشد فناورانه و اقتصادی است.
اما مطالعات نشان میدهد افراد به دلیل همان الگوهای ارزشی و اجتماعی که پیشتر گفته شد، میل به تشکیل اجتماعات در دنیای واقعی دارند هرچند اعتماد آنها از اعتماد به فناوریِ اقتصادی رمزارز تامین شده باشد.
اجتماعاتِ حولِ ارزهای دیجیتال نقش مهمی در میانجیگری میانِ اعتماد و ارزش دارند. بهرغم ادعای منتقدان مبنی بر اینکه ارز دیجیتال «پول غیرقابل اعتماد» است، اعتماد بخش مهمی از استفاده از ارزهای دیجیتال باقی مانده است. بهجای اینکه ارزهای دیجیتال نیاز به اعتماد را از بین ببرند، اعتماد بین چندین عامل، واسطهها و شیوههای شخصی و همچنین در پذیرش جمعی ارزش آن در میان پذیرفتهشدگان توزیع شده و شکل پایدارتری به خود میگیرد. کاربران نهتنها از ابزارهای منطقی برای ارزیابی پروژههای ارز دیجیتال استفاده میکنند، بلکه از دانش اجتماعی و قضاوتهای اخلاقی نیز بهره میجویند.
آنچه در جامعه امروز شاهد هستیم این است که کاربران کمکم، خود به قدرت کنشهای اجتماعی در این فضاها پی برده و استراتژیهایی برای مدیریتِ آنها تعیین کردهاند. تشویق به خرید و برگزاری انبوه از طریق تشریفات جمعی (مثلاً بهاشتراکگذاری الگوهای رفتاری)، الهام بخشیدن به امید در طول رکود بازار، و در برخی موارد، تشکیل اتاقهای گفتوگوی جمعی آنلاین که اطلاعات منفی را در تلاش برای حفظ ارزش و اعتماد مدیریت میکند، از این دست فعالیتهاست.
با وجود «فردگراییِ اغراقشده» رمزارز که تواناییِ شناخت کاربر دیگر را محدود میکند، اجتماعات زیادی به وجود آمدهاند که از ارتباطات اجتماعی (گاهی غنی) همراه با اشکالِ منحصربهفرد سرمایه اجتماعی پشتیبانی میکنند. رمزارزها حتی گاهی به عنوان کالای لوکس یا نشانگر سلیقه عمل میکنند که عضویت در «جوامع خیالی» را بازتاب میدهد. ونون مینویسد: «مصاحبهشوندگان خود را افرادی با «ذهن باز» توصیف میکنند و این باعث افتخار و تمایز آنهاست.»
ارزهای دیجیتال مختلف نهفقط به دلیل پتانسیل اقتصادی بلکه به دلیل معانی اجتماعی متمایز و پروژههای ایدئولوژیکی که با آنها درگیر هستند، پیروان مختلفی را جذب میکنند. جوامع با بسترهای فرهنگی و ارزشی مختلف در صحنه ارزهای دیجیتال علاوه بر اینکه اَشکالی از «ارزش» تولید میکنند، برای تقویت آن دسته از ارزشها و ایدهآلهایی که کاربران در مقام بازیگران مالی شکل میدهند نیز تلاش میکنند.
این یعنی ما شاهدِ ظهورِ شکلی از «ساخت اجتماعی» هستیم که پیش از آن وجود نداشته است. در ایران، سال ۱۴۰۳ را میتوان اولین سال رویاروییِ مستقیم این اجتماعات با نظام پولی و بانکی قلمداد کرد. درحالیکه چند سالی از شکلگیری و حیات این اجتماعات میگذرد. این رویارویی که به صدور دستورالعملها و آییننامهها از یک سو و مسدود کردن و برخوردهای قضایی با صرافیها و کاربران از سوی دیگر محدود شد، نشان داد نظامِ تصمیمگیر در ایران، رمزارز را در ابعاد مختلفی، تهدیدی میبیند که دیر متوجه آن شده است.
ابداً به نظر نمیرسد که سیاستگذار در این زمینه، رویکردی اجتماعی داشته باشد. شکل دادن به تضادی میان کاربردان و صاحبانِ این دارایی با نظمِ مستقر، میتواند منجر به تقویتِ ارزشهایی شود که داد از آنها با عنوان «آرمانهای اجتماعی رمزارز» یاد میکند؛ ارزشهایی که با توجه به بستر فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران میتواند آزادی، استقلال و البته مقاومت در برابر تورمِ صعودی باشد؛ ارزشهایی که تقابل اقتصادی را به تقابلی اقتصادی-سیاسی-اجتماعی تبدیل میکند.