مدیرعامل تپسی: درآمد تپسی ۳ برابر شده است
سید مصطفی سید حسینی، مدیرعامل تپسی، بسیار کوتاه و سرراست به سوالها پاسخ میدهد و…
۲۶ اسفند ۱۴۰۳
این روزها اکوسیستم نوآفرینی برای بقا نیازمند الگوبرداری از طبیعت است.
در اکوسیستم جنگلهای طبیعی پدیدهای شگفتانگیز از طریق شبکههای زیرزمینی قارچها اتفاق میافتد که به شبکه میکوریزی معروف است. در این پدیده نوعی همزیستی از طریق ارتباط بین ریشههای درختان و قارچها شکل میگیرد و یکی از نتایج خارقالعاده آن این است که درختان تنومندتر که دسترسی به نور بیشتری دارند و قند و مواد معدنی بیشتری تولید میکنند، از طریق اتصال ریشهها و قارچهایی که به ریشه آنها چسبیده است، این مواد را به درختان جوانتر که از نور کمتری برخوردارند میرسانند. این شبکه بسیار هوشمندانه و مفید است و تفکر بیشتر در آن میتواند برای ما فعالان اکوسیستم نوآفرینی الهامبخش باشد.
اولاً ما در یک زیستبوم درهمتنیده و پیچیده فعال هستیم و برای رشد و حتی بقا لازم است درختان تنومند (استارتآپها، صنایع و نهادهای سرمایهگذاری بالغ و مادر) برای رشد درختان جوانتر (تیمهای جوان، شتابدهندهها، استارتآپ استودیوها، هستههای فعال در مراکز علمی) تلاش کنند. ما باید به این باور برسیم که رقابتی بین این بخشها وجود ندارد و توسعه این اکوسیستم در گرو توزیع عادلانه منابع و رشد همگون است.
وضعیت سرمایهگذاری و تشکیل تیمهای نوپا (در مرحله بذری و پیشبذری) بحرانی است و لازم است جریان نقدینگی و البته تجربی مناسبی به این بخش تزریق شود.
ثانیاً در دهه دوم فعالیت جدی این اکوسیستم پوستاندازیهایی در حال رخ دادن است که راهبری صحیح آن باید در کانون توجه باشد؛ خروج همبنیانگذاران باتجربه از استارتآپهای خود، خروج سرمایهها از نسل اول استارتآپها در ایران، مهاجرت نخبگان و غیره از دیگر مواردی است که نگاه ویژه میطلبد. در این وضعیت هم میتوان به تکمیل یک چرخه کامل استارتآپ (از شکلگیری تا عرضه اولیه) بالید و هم اینکه با قیاسهایی دلسردکننده یا راهبریهای غلط سرمایههای کسبشده بنیانگذاران را به سمت طلا و ملک و دلار هدایت کرد.
و ثالثاً فارغ از همه آنچه درون این سیستم درهمتنیده با آن مواجهیم، زندگی و بقا در خاورمیانه و آن هم در کشوری چون ایران خود یک تجربه پرریسک است. میتوان به حمایتهای شفاف دولتی دل نبست؛ میتوان به فساد سیستماتیک که در بخشهای مختلف جاری است فکر نکرد و بر توان بخش خصوصی تکیه کرد؛ اما نمیتوان اثر جبرانناپذیر مهاجرت استارتآپها را نادیده گرفت. نمیتوان از هزینههای سربار سنگین انتقال ارز (تازه اگر امکانپذیر باشد) چشم پوشید. اگر عقلانیت حاکم نباشد، خروجیهای اکوسیستم را کشورهایی چون ترکیه و امارات سر میکشند و ما هم مفتخر به ملیت دارا خسروشاهیها و از نسل کوروش بودنهایمان، غروب تلخی را به نظاره خواهیم نشست.
القصه داستان این روزهای اکوسیستم دو بخش دارد؛ بخش اول را میتوان با الهام از شبکه میکوریزی جنگلها و تعریف یک رشد پایدار برای همه ارکان، اجرایی کرد. اما بخش دوم که در ید قدرت سیاسیون است را تنها باید درخواست عاجزانه کنیم برای ایجاد ثبات و کاهش تنشها و ریسکهای سیاسی و اقتصادی. عدم قطعیت و نبود فرصت برنامهریزی یکی از مهمترین علل انتقال استارتآپها به کشورهای همسایه است.
به امید روزهای آرام، پر از صلح و درخشان برای ایران عزیز.