توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
کافی است حدود صد هزار تومان داشته باشید. میتواند عیدیهای یک شاگرد مدرسهای باشد یا دستمزد چند روز کارگری. صاحب یک گوشی موبایل هوشمند ارزانقیمت نو یا دست دوم خواهید شد. خرید یک خط موبایل و اعتبار تماس هم چند هزار تومانی خرج دارد. حالا دیگر شما هم عضوی از شهروندان دنیای مجازی شدهاید. به رایگان صاحب آدرس ایمیل، صفحات شخصی در فضای مجازی، پیامرسانها و سامانههای اشتراک صوت و تصویر میشوید. تعجب نکنید، اینجا همه چیز رایگان است، هزینههایش را پرداخت کردهاند!
در این دنیا کسی از شما نمیپرسد دارا هستید یا فقیر. در بالای شهر مرکز زندگی میکنید یا در روستایی دورافتاده. چقدر درس خواندهاید و به چه کاری مشغول هستید. با یک درخواست و تایید یک ایمیل میتوانید به هر جمعی بپیوندید. شهروندان این دنیا حقوقی کم و بیش برابر دارند.
میتوانید آنچه را در دل دارید بگویید. مخاطب میتواند رئیسجمهور آمریکا، هنرپیشه نامی، فوتبالیست مشهور یا داوری باشد که به ضرر تیمتان سوت زده است. اگر در شهر کوچکی زندگی میکنید، دیگر روزنامه دیروز را نمیخوانید. از اخبار مراسم پرتاب فضاپیماها تا جزئیات ویرانی زلزله به صورت زنده باخبر میشوید.
با عضویت در گروههای همگن محلی و خانوادگی از سفر علیآبادیها و بچهدار شدن دخترخاله در شهر دیگر آگاه میشوید. در گروه همشهریهای مقیم یک شبکه اجتماعی پس از سالها جدایی با پسر همسایه که حالا ساکن نیوزیلند است و همکلاسیتان که روی دکل نفتی کار میکند به مرور خاطرات میپردازید.
گاه و بیگاه هم در دور و نزدیک اتفاقهایی میافتد که خشمناک میشوید و با همراهی سایر شهروندانی که نمیشناسید موجی به راه میاندازید تا جلوی کژیها را بگیرد. گاه نیز با شوربختی به دام فریب میافتیم و ناچار به آموختن قواعد این دنیای جدید. فریب و نیرنگ در دنیای مجازی بخشی از ماهیت وجودی آن است.
اگر ایدهای داشته باشید، فضای مجازی فرصتی است تا با کمترین هزینه کسبوکاری راه بیندازید. میتوانید در گوشهای محصولی بسازید و آن را با استفاده از برنامههای کاربردی به مردم عرضه کنید، نه شما خریدار را میبینید و نه او شما را؛ مبنا بر اعتماد است و تبادل مالی را هم ناشناس دیگری مدیریت میکند.
نزدیک به صد سال میشد که موضوع لطیفههایمان تمسخر قومیتهای کشورمان بود. در فضای مجازی آموختیم که چقدر آزاردهنده است. نقاب از چهره کریه خشونت خانگی و کودکآزاری برداشته شد. همه درباره حقوق حیوانات و اهمیت محیط زیست خواندیم و موضوع تبعیض و مناطق محروم به بحث گذاشته شد. زنان، کودکان، اقلیتها و آنهایی که صدایی نداشتند شنیده شدند. قربانیان دست رنجورشان را از آستین اینترنت بیرون آوردند. شهروندان خود رسانه شدند و ساختهها و داشتههای ایران گرامی داشته شدند. با هم برد تیم فوتسال دختران را جشن گرفتیم و در آتش سانچی سوختیم. ملتی روی همان گوشیهای ارزانقیمت ساخته شد.
آری، در فضای مجازی فساد، دزدی، دروغ و اعتیاد هم وجود دارد و فراوان هم هست. لیکن به قول حافظ:
عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو