«میانگین اجرای برنامه توسعه طی ۶ دوره گذشته حدود ۳۰ درصد بوده است.» این نتیجه…
۱۰ آذر ۱۴۰۳
میلتون فریدمن که در سال ۱۹۷۶ برنده نوبل اقتصاد شد جمله معروفی دارد: «اگر شما یک دولت مرکزی را مسئول صحرای آفریقا کنید، ظرف پنج سال در آن ناحیه با کمبود شن مواجه خواهید شد.»
احتمالاً ما ایرانیها خیلی خوب معنی این جمله را درک میکنیم. فقط کافی است به سرنوشت کارخانهها و صنایعی که در زیرمجموعه دولت قرار دارند نگاه کنیم تا درستی نظر فریدمن را متوجه شویم. البته ما در ایران با پدیدهای مواجه هستیم که شاید در دیگر نقاط دنیا وجود نداشته باشد. در ایران نهادها و سازمانهایی وجود دارند که زیرمجموعه قوه مجریه نیستند، اما خصوصی هم محسوب نمیشوند. این نهادها و سازمانها را اصطلاحاً «عمومی» میخوانند. نهادهایی وابسته به حاکمیت که در حقیقت امتداد مدیریت دولتی هستند. با همان تفکرات و روشها اداره میشوند و خروجی آنها نیز تفاوتی با دولت ندارد.
نمونه این نهادهای عمومی سازمان صداوسیماست که بر اساس قانون، تسلط انحصاری بر تولید و پخش صوت و تصویر دارد. البته این انحصار تا پیش از گسترش اینترنت شکل جدیتری داشت و در سالهای اخیر تا حدودی کمرنگ شده است. در این سالها موسسات و شرکتهای دیگری نیز پدید آمدهاند که در اندازههایی کوچکتر تولید محتوا میکنند و آن را در قالب CD و DVD به مردم میفروشند. این شرکتها اکنون به گروهی دیگر پیوند خوردهاند که نام VOD بر آنها گذاشته شده است.
فعالیت رو به گسترش VODها در ایران صداوسیما را نگران آینده خود کرده است. این سازمان که با نیروی انسانی چند ده هزار نفری و هزینهای چند هزار میلیاردی اداره میشود تا پیش از این نگران شبکههای ماهوارهای بود؛ لیکن خود را به ممنوعیت استفاده از تجهیزات دریافت برنامههای ماهوارهای و برخی ملاحظات اخلاقی و مذهبی مردم برای دیدن این برنامهها دلخوش کرده بود. اما این بار رقیبی از درون سر برآورده. رقیبی که قانونی است و تولیداتش را وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تایید میکند. دیگر نمیتوان از حربه شرع و قانون استفاده کرد. پس باید به روش دیگری آنها را از میدان به در کرد و چه روشی بهتر از بیخاصیت کردن آنها؟
صداوسیما نشان داده است با حساسیتها و سیاستهایی که دارد هر برنامهساز و تولیدکنندهای را به ورطه بیانگیزگی میکشاند و کار را به جایی میرساند که تولیدات بهترین برنامهسازان کشور فاصله چندانی با بدترین آنها نداشته باشد. حالا اگر تصور کنیم VODها نیز زیرمجموعه این سازمان شوند، باید انتظار داشت در مدتزمان کوتاهی تولیدات آنها نیز خالی از هر گونه جذابیتی شده و همین اقبال نیمبند مردم را هم از دست بدهند. در حالی که فاصله خط قرمزهای صداوسیما و سلیقه مردم هر روز بیشتر و بیشتر میشود، اگر قرار باشد دامنه انحصار سازمان به تولید محتوا در اینترنت نیز تسری یابد، دور نخواهد بود روزی که مردم برای تامین نیازهای خود قید تولید محتوای داخلی را بزنند و کلاً سراغ خارجیها بروند. آیا نتیجه این کار چیزی غیر از افزایش آنتنهای ماهواره بر پشت بامها خواهد بود؟