توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
سیر تحول ملیگرایی معاصر ایران در زمینه فناوری اطلاعات را میتوان در فراز و فرود همه اسمهای آن دید و اگر کمی هم ظریفاندیش بود، از معانی پنهانش درس گرفت:
در زمینه خود محصولات فناوری بارها اثبات شده است داشتن قلب ایرانی بهتر از پوشش ایرانی است. این شد که نه تنها اولین نسل گوشیهای انبوه در ایران که توسط صاایران عرضه میشد نام ساژم فرانسه را بر خود داشت، بلکه حتی هنوز هم گوشیهایی که ایرانی بودنشان را در بوق و کرنا میکنند اسامی غربی مانند GLX دارند یا یکی از برندهای موفق بازار لوازم جانبی ایران شاید توسن باشد اما نامش در بازار TSCO است. جالب است که پروژه رایانه ملی که در ابتدای دهه 80 بیش از ۱۴ میلیارد تومان تحت نام گسترش انفورماتیک ایران صرف تحقیق و توسعهاش شد کلونایزر نام داشت و کامپیوترهای تولیدشده توسط مادیران سریهایی به نام نینجا و سامورایی داشتند. کلونایزر که عملاً به تولید انبوه نرسید در یک کلام حتی در زمینه کالاهای فیزیکی هم بازار اعتماد چندانی به نام ایرانی نداشت و باید گفت هنوز هم ندارد.
در امور زیرساختی از ابتدا سنگ بنا طور دیگری نهاده شد؛ مثلاً در زمینه سیستمعامل در حالی که این پروژه مبتنی بر لینوکس در بازیهای مالی میان دولت وقت و بخشی از دانشگاه شریف گم میشد، سعی شد اسامی ایرانی آن را نجات دهد. این شد که اسامیای مانند «زمین» و «قاصدک» به میان آمدند که دستکم در فرهنگسازی کمی موفقتر بودند اما موجی در بازار داخلی راه نینداختند. مشابه این تجربه در زمینه ایمیلهای داخلی هم تکرار شد و سعی شد نام ایرانی آنها را نجات دهد. البته نمیشود گفت کامیاب بودند. چاپار و صبا اسامی نوستالژیکی داشتند و بقیه حتی طنین ملیگرایانهتری هم داشتند: وطن میل و حتی خیلی بیتعارف «پست الکترونیکی ایران». اینها هم
کارشان نگرفت.
در نسل اخیر این رویای ملی حتی نامگذاری وطنیتر و البته بودجههای بزرگتری به خود گرفت؛ مثلاً وقتی از اسامی پرطنینی مانند «گرگر» ، «یوز» و حتی «پارسیجو» رسماً توسط خود وزیر ارتباطات سابق پرده برداشته میشد عدد کل بودجه اختصاصی به ۱۷۰ میلیارد تومان رسیده بود. قضاوت درباره موفقیت یا عدم موفقیت این سرویسها بر عهده خود شما کاربر واقعی امروز ایران، ولی وقتی این موج به پیامرسان ملی رسید سعی کرد همه این الگوها را یک بار دیگر در قالبهای مختلف امتحان کند.
سروش شاید در ظاهر همان خط نامگذاری چاپار و قاصدک را ادامه دهد، اما در عمل زیر سایه سنگین مهمترین انحصار محتوایی کشور است. ایتا و چند پیامرسان دیگر همان ماجرای کلونایزر و GLX در شکل و محتوا هستند که البته در این میان هم وجود دارند برخی که هویتشان را پشت تبلیغ در شبکههای ماهوارهای پنهان میکنند. گپ و آیگپ هم دارند سختترین کار یعنی راه رفتن روی خط باریک میان هویت ایران و تفکر جهانی را امتحان میکنند.
پرونده این شماره ماهنامه پیوست درباره پیامرسانهای ایرانی را بخوانید تا بفهمید آیا این بار هم ماجرا با یک نام خاکخورده در تاریخ تمام خواهد شد یا کافهای در بازار راه میافتد، آپاراتی چراغش روشن میشود و کالایی دیجیتالی فروخته میشود. به سال ۹۷ خوش آمدید.