skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

پرونده‌ای درباره اقتصاد گیگ؛ دنیای جدید کار

مینا پاکدل تحریریه

۹ اردیبهشت ۱۴۰۳

زمان مطالعه : ۲ دقیقه

شماره ۱۲۲

این ایده که رئیس خودت باشی، با ساعت کاری هشت صبح تا پنج بعدازظهر خداحافظی کنی، هر وقت دلت خواست سفر بروی، و هر پروژه‌ای را که خوشت آمد برای کار انتخاب کنی، از شیرین‌ترین وعده‌هایی است که اقتصاد گیگ به فریلنسرها یا کارکنان مستقل می‌دهد. در سال‌های اولیه وقتی صحبت از اقتصاد گیگ می‌شد دو وجه «آزادی عمل» و «درآمدزایی» بیشتر به چشم می‌آمد. اما کم‌کم حرف از ضعف‌های این اقتصاد ایده‌آل شد: مسائلی مثل حق و حقوق نیروی کار گیگ از جمله بیمه، شکاف دستمزد، نبود امنیت شغلی و نبود مقررات در کنار مساله سلامت روان و فشار کاری مطرح شد. حالا دیگر انگار همراه با این رویا، نوبت کابوس‌ها بود. فقط در سال ۲۰۲۳، ۵۴۵ پلتفرم کار گیگ آنلاین در جهان وجود داشتند که به گزارش ورلد بانک سهم ۱۲ درصدی از بازار کار را به خود اختصاص دادند، سهمی که هر سال بیشتر و بیشتر می‌شود. با توجه به این رشد روزافزون در این پرونده درباره اقتصاد گیگ صحبت و سعی کردیم علاوه بر تاریخ، تعریف و مزیت‌های اقتصاد گیگ برای کشورها، به دغدغه‌ها و نگرانی‌ها نیز بپردازیم. سراغ مقررات رفتیم که ببینیم کشورهای مختلف چه اقداماتی در قبال نیروی کار گیگ انجام داده‌اند. همچنین تلاش کردیم وضعیت پلتفرم‌های اقتصاد گیگ، ترافیک آنها و حوزه‌های مختلف کاری را در کشورهای در حال‌ توسعه و توسعه‌یافته بررسی کنیم. از طرف دیگر به مشکلاتی اشاره کردیم که سر راه نیروی کار گیگ وجود دارد و وضعیت را برای آنها دشوارتر می‌کند. به تبعیض و شکاف پرداختیم و در نهایت از آینده گفتیم.

شما وارد سایت نشده‌اید. برای خواندن ادامه مطلب و ۵ مطلب دیگر از ماهنامه پیوست به صورت رایگان باید عضو سایت شوید.

وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

این مطلب در شماره ۱۲۲ پیوست منتشر شده است.

ماهنامه ۱۲۲ پیوست
دانلود نسخه PDF
https://pvst.ir/ht1
مینا پاکدلتحریریه

    کارشناسی ادبیات انگلیسی را که گرفتم دیگر مطمئن بودم کلمه‌ها را اگر در گفتار شفاهی کم می‌آورم، در نوشتار توی مشتم هستند و از لای انگشت‌هایم لیز نمی‌خورند. در آن سال‌ها ترجمه می‌کردم و ویرایش. در گیرودار پایان‌نامه ارشد فلسفه بودم که برای یکی از ویژه‌نامه‌های پیوست چند گزارش ترجمه کردم و قرار شد پاره‌وقت کار کنم. آن‌موقع‌ها دفتر پیوست خانه دوطبقه قدیمی‌ای بود که حیاطش درخت داشت، ایوانش بزرگ بود و آسمان معلوم. جای‌گیر شدم طبقه هم‌کف در اتاق میثم. در واقع او و مهرک بودند که به من چم‌وخم روزنامه‌نگاری را یاد دادند؛ اینکه چطور باید یادداشت و گزارش نوشت یا کنداکتور بست؛ چطور نباید ترسید و از قالب سفت‌وسخت آکادمیک بیرون آمد. حالا تقریبا ده سالی از آن روز اول می‌گذرد. در این سال‌ها با چند ماهنامه و فصل‌نامه دیگر و نشرهای مختلف همکاری کرده‌ام و همچنان و همیشه در پیوست مشغول بوده‌ام. اینجا محل کار من نیست؛ خانه من است و آدم‌هایش کسانی‌اند که تو را همان شکلی که هستی، می‌پذیرند، با همه ضعف‌ها و قوت‌ها، با همه روشنایی‌ها و تاریکی‌ها.

    تمام مقالات

    0 نظر

    ارسال دیدگاه

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

    *

    برای بوکمارک این نوشته
    Back To Top
    جستجو