skip to Main Content
محتوای اختصاصی کاربران ویژهورود به سایت

فراموشی رمز عبور

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ عضو شوید

ثبت نام سایت

با شبکه های اجتماعی وارد شوید

عضو نیستید؟ وارد شوید

فراموشی رمز عبور

وارد شوید یا عضو شوید

جشنواره نوروزی آنر

کسب‌و‌کار

امیرحسین سعیدی نائینی اولین رئیس نصر کشور

درون حلقه، برون حلقه 

امیرحسین سعیدی نائینی
اولین رئیس نصر کشور

۲۲ آذر ۱۴۰۲

زمان مطالعه : ۹ دقیقه

امیرحسین سعیدی نائینی، اولین رئیس سازمان نصر تهران و کشور پیش از این یادداشتی درباره انتخابات سازمان نظام صنفی نوشته و در اختیار پیوست قرار داده بود. او اکنون یادداشت دیگری در همین مورد نوشته است که متن کامل آن را در ادامه می‌خوانید:

چندی پیش در پپوست مطلبی نوشتیم و سعی بر آن داشتیم که هرچه باید گفت بگوییم در آن مقالت، ولی به‌نظر می‌رسد در حد کفایت نبوده است آن روایت از پی نرم کردن دل دوست رفتیم، اما سرمان به سنگ خورد. ولی باز می‌نویسیم بلکه آتش دل ما نرم کند سختی دلشان را.

غرض از شرح این ملالت نیز نه شکایت یار است و نه حکایت اغیار، بلکه استفاده از این مهلت باقیمانده برای انتخابات است تا اثبات ارادت و وفا کرده باشیم حال چه باشیم چه نباشیم.

قرار بر صلح و آشتی بود. چندین ماه هم نشستند و بلند شدند و خبرها خوش بود. یکی به قولش عمل کرد و دیگری نکرد و برای نه گفتن بسیار امروز و فردا کرد. آن‌چنان که فس‌فس بادی خاموش کند چراغی، امیدها را ناامید کرد و بدتر از همه زیر امضای خود زد. حال یا قصد اتلاف وقت داشت یا در درون گروهش اختلافات بود، یا حب ریاست عقل سیاست از او گرفته بود.

برفرض صحت موارد بالا، صاحب اختیار بوده و جرمی مرتکب نشده است؛ اما آنجا که گویند عهد و پیمان امضا کرد و زیرش زد کاری کرد که کمتر کرده بودند. صنف دوست دارد مردانی منتخبش باشند که زیر تیغ تیز هم عهد و پیمان نشکنند و از اینجا اختلاف شروع و تیغ خلاف از غلاف بیرون آورده روی یکدیگر کشیدند و حتی دوستان چون برادر را از هم رنجاندند.

آنکه بازی برهم زدن را شروع کرد با نام هم‌افزایی صنفی وارد میدان شد؛ دیری نگذشت که قضیت معکوس شد. زحمت‌افزایی صنفی نمود زیرا بهم‌زنی صنفی را رقم زد و غمی بر غم‌های صنفی افزود. خود را فارغ از همه‌کس و بی‌نیاز دانست، غافل از آنکه اگر با مردم صادق نباشند مردم نیز سری سبز و عمری دراز برای آنان نخواهند.

صنف دچار اختلاف شد و اگردست و پایی برای رهایی نزند در میان غرقابی دست و پا خواهد زد. دیگرانی نیز بودند که همین کام و ناز و طرب داشتند ولی در آخر بگذاشتند و برفتند.

سئوالاتی به ذهنمان زد. چرا بر سر کرسی صنف دعوا می‌شود؟ وقتی فردی سه سال از عمر شریف خود را به‌خاطر وجدان بالای اجتماعی‌اش صرف پیشرفت صنف نموده است برای داوطلب شدنش که مجموعاً ۶ سال می‌شود باید خیلی خیلی از ایشان تشکر کرد یا شک کرد؟

در پاسخ این سئوالات و ابهاماتی دیگر بود که تصوراتی از سر ما گذشت که بهتر آن دیدیم با شما عزیزان طرح و نظر مبارک شما را بدانیم.

با ذهنی منفی پیش خود گفتیم:

سیرت دورویی حاکی از آن است که نرم نرمک ماجرای موش و انبار است. زیرا همه دانند چنبره زلف دولتیان و خصولیتان برگردن اقتصاد حلقه زده پس هر آن‌کس که بخواهد در کسب‌وکارش رونقی یابد باید خود را از حلقه زلف آنان بیاویزد. و اگر از حلقه ما بهتران برون افتد و در میان آدمیان افتد آنگاه به صنف و سازمان نصر و نهاد مردمی سرو کار و نیازش افتد وگرنه برای آنانکه راهشان باز است و آزشان دراز و هر روز موفق‌تر از دیروز رکوردی جدید برجای می‌گذارند، چه نیازی به صنف و سازمان و از این حرف‌هاست؟

اما مردمان به درون حلقه راه نیافته نیز بی‌کار نبوده و مبارزاتی علیه فساد و کسب استقلال صنفی داشته‌اند و هفت اکتبری نیز داشته‌اند که نتیجه‌اش تشکیل سازمان نصر بوده است. سازمانی که مأمن و پناهگاه آنان باشد چون دژی استوار مقابل ظلم و بی‌عدالتی بایستند.

و اینجاست که تقابل پیش می‌آید؛ زیرا درون حلقه‌ای‌ها ترس از آن دارند که اگر تعداد اینان که نمی‌خواهند آویزان زلفی باشند و در پی کسب‌وکاری حلال هستند زیاد شود و سروسامانی بخود گیرند پس درآمدهای نامشروع و بادآورده آن قسمت از بدنه دولتی که فاسد است چگونه تأمین شود؟

این دو هر کدام آرزوی نبودن دیگری را دارند و جنگی نهفته و نابرابر همواره در جریان است. به فاصله حق و ناحق راهشان از یکدیگر فاصله دارد و تغاوت‌هایی دارند از جمله درون حلقه‌ای‌ها در مقابل مفسده رایج و نامردی‌ها و ناعدالتی‌ها تبانی‌ها و رشوه‌دهی‌ها و رشوه‌خواری‌ها رانت‌خواری‌ها باید زبان در دهان و شمشیر در غلاف گیرند. به‌جای آن مناسبتی بهانه قرار دهند جشن و سرور به پا کنند که در آن بی‌باکانه خود تحقیری کنند و تبلیغ بیگانگان کنند تا ژست اپوزیسیون به خود گرفته و از امتیازات لازم برای اخذ ویزا و رفتن به کشوری بیگانه عقب نمانند. برون حلقه‌ای‌ها در ایران عزیز مانده با تمام مشکلات آن دست و پنجه نرم کرده می‌سوزند و می‌سازند گرچه بسیاری از آنان اگر اراده‌کنند بیگانگان منت کشیده آنها را می‌پذیرند.

درون حلقه‌ای‌ها بزرگترین مشکل‌شان این است چرا آخرین مدل موبایل فلان کمپانی را دریافت نمی‌کنند. برون حلقه‌ای‌ها کمترین مشکلشان این است که چرا حق مسلم خود را که قسمت عمده آن حقوق کارمندان‌شان است بعد از ماه‌ها دریافت نمی‌کنند.

درون حلقه‌ای‌ها بدنه فاسد دولت را که منبعد به اختصار (بد فا دو) می‌نامیم اتوبان وسیعی می‌بینند که به سرعت از آن عبور کرده و به مقصد می‌رسند. البته عوارض می‌دهند آنها هم می‌گیرند این سریع به مقصد می‌رسد و آن به پول هر دو خوشحال و شرایط مطلوب، برون حلقه‌ای‌ها (بد فا دو) را چون دیواری بلند در پیش روی خود می‌بینند که چون سدی محکم مانع پیشرفت ‌دولت و ملت هستند فرصت‌ها را نابود می‌کنند جوانان علاقمند و نخبه را فراری می‌دهند.

درون حلقه‌ای‌ها مشتشان پر است؛ برون حلقه‌ای‌ها هشتشان گرو ۹ است. درون حلقه‌ای‌ها گرم گفتارند و نرم رفتار، فروتنند و مهربان، خدای ناکرده چون خرشان از پل گذشت و ترسشان ریخت نمک نشناسند و… برون حلقه‌ای‌ها مصداق اشداء علی الکفار و رحما بینهمند.

درون حلقه‌ا‌ی‌ها از ابتدای تشکیل نصر به فکر تسخیرش بودند اما نه از راه حمله به نهاد مردمی و بیرون انداختن اسباب و اثاثیه چرا که چندین سال پیش امتحان کردند نه تنها جواب نداد بلکه صنف را مستحکم ترکرد.

الآن زمان کاشتن محمود عباس‌هاست. این انتخابات مشخص می‌کند که آیا صنف تسلیم شده و انتخابش برافراد برون‌صنفی اما درون حلقه‌ای‌است یا قصد دارد همچنان برای رسیدن به پیشرفتی پایدار با برون حلقه‌ای‌ها بماند.

شاید آنچه گفته شد را داستانی تخیلی از پیری کار افتاده و علاقمند به فیلم‌های پلیسی بدانی. شاید تمایلات انتخاباتی را عامل نوشتن این اراجیف بدانی؛ ولی مطمئن باش که آرزویم آن است که تو راست بگویی، ولی بدان بد فا دویی‌ها دوست دارند گلشن بخش خصوصی را تبدیل به گلخنی کنند و آنچنان خار و ذلیلشان کنند که تن به رشوه دهند و این را هم بدان بد فا دویی‌ها به گذر زمان فنا شوند و اگر به لطف خدا به اتحاد و انسجام و راه راست رسیدیم آن وقت هر دولتی که هست از آن ماست و فیض هیچ دولتی نصیب ما نمی‌شود، مگر آنکه رابطه مستحکم اعضاء قرین ماشود.

باید روی بر کعبه وفاق کنیم و پشت برقبله شقاق.

در خاتمه چند نکته:

نکته اول: در دولت بزرگمردانی هستند که شرف و افتخار کشورند با شرایط سخت صادقانه در راستای پیشرفت وترقی کشور دلسوزانه تلاش می‌کنند و آنان نیز دشمن بد فا دو هستند و چون از اصلی‌ترین وظایف صنف تعامل با دولت برای رفع مشکلات است نه تنها باید با آنها دوست و صمیمی بود بلکه حضور خوش‌نامی از آنها در صف می‌تواند مفید باشد.

نکته دوم: گرچه از گروهی به‌دلایل یاد شده نام بردم و گله‌ای رفت ولی تمام هم و غم این است که گفته شود مسیر اختلاف ما را به ناکجا آباد خواهد برد و اگر بین گروه‌های داوطلب خدمت یا بین اعضا فاصله افتد بلاشک شیاطین فاصله را تکمیل خواهند کرد و ما را به مسیر ترسیم شده و یا بدتر از آن خواهند کشاند و صریح و شفاف اعلام می‌دارم که گرچه خطرات احتمالی آتی را براى گروه هم‌افزایی صنفی گفتم ولی به هیچ‌وجه بدان معنانیست که گروه سرآمد از آن حظرات به دور باشد و از این نظر ارجحیتی دارد.

و باز به صراحت اعلام می‌دارم که هیچ یک از نامزدهای انتخاباتی را آویزان به حلقه‌ای نمی‌دانم ولی هیچ انسانی و هیچ گروهی متشکل از انسان‌ها از وسوسه شیطان بدور نیست چه هم‌افزایی باشد چه سرآمد، هر دو گروه افراد شایسته‌ای دارند که امید است اعضای صنف به آنها رای دهند.

ای‌کاش فهرستی مشترک اعلام می‌داشتند تا صنف بهترین‌ها را داشت که البته دیر نشده و اعضا می‌توانند با مشورت و تحقیق بهترین از هر دو لیست را به روی کرسی هیات مدیره بنشاند.

نکته سوم: گروهی که نامش سرآمده هنوز ته‌اش در نیامده لذا نوک تیز قلم جایی برای فرو رفتن فعلا نیافت.

نکته چهارم: در مقاله قبلی به‌خاطر ضعف نوشتار حقیر و یا اشتباه برداشت بعضی تبعیضی بین استان تهران و استان‌ها برداشت کرده بودند که خلاف عقل و اساسنامه سازمان است و چنین فکری از عوامل تفرقه است.

نکته پنجم: هر آن‌کس از هر گروه که با رأی مردم انتخاب شود مورد احترام همگی است و آزادگی آن است که تمامی اختلافات از یاد برود و در تمامی راه همراه آنها باشیم و نظرات خود را صادقانه با آنها درمیان گذاریم.

و اما در پایان

دوستان بسیاری طی تماس تلفنی و یا مراجعات حضوری بر نوشتار حقیر درباره جناب مظلوم انتقادات و نظراتی داشتند و همگی خواستار آشتی بین ما بودند که عرض شد اولا قهری نبوده که آشتی بخواهد. ثانیاً گرچه ممکن است در موضوعاتی نظراتمان متفاوت باشد اما در طی بیست و پنج سال که افتخار دوستی و رفاقت که با ایشان داشته‌ام از نادر افرادی است که عمری را صرف خدمت به صنف و مردم نموده و اگر بخواهیم فردی شاخص از برون حلقه‌ای‌ها که با شجاعت و شهامت مبارزه با فساد را سرلوحه کار خود داشته است، باز سهیل مظلوم است. و اما معتقدم که اگر خواستار شفافیت باشیم خود باید شفاف سخن بگوییم حتی اگر بر ضد خودمان باشد.

باید از نزدیکترین افراد خود نگذریم و همواره از افرادی که توان دارند و قدرت انجام کاری را دارند مطالبه‌گر باشیم. بدیهی است که اگر تیم مورد علاقه‌ات در مسابقه‌ای ببازد بهترین بازیکن با مربی یا موثرترین فردش را مورد نوازش قرار می‌دهی.

صنف ما همچون خانواده ما است، چرا نباید روشن و شفاف نظرات خود را برای یکدیگر بیان کنیم. انتقاد حقیر به جناب مظلوم درست یا غلط هنوز پابرجاست زیرا ابتکارات و تلاش‌هایی از ایشان دیده‌ام که توافق بر سر لیست مشترک نزد آن هیچ است آن هم بین عده‌ای که اکثراً از دوستانند.

به هر حال ما که خود ندای وحدت بین همه صنف را سر می‌دهیم نباید باعث رنجش یکی از رشیدان صنف می‌شدیم. در پایان از زحمات برادر عزیز جناب دکتر سیدحسن مقدم‌فر نیز تشکر می‌شود.

در ایام جوانی ما که نه ایمیلی بود و نه شبکه اجتماعی نامه می‌نوشتیم و در پایانش می‌گفتیم:

دیگر ملالی نیست جزدوری شما

https://pvst.ir/goa

0 نظر

ارسال دیدگاه

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

*

برای بوکمارک این نوشته
Back To Top
جستجو