اقتصاد مشارکتی - که نمونههای آن در شرکتهایی مانند ایر بیانبی یا اوبر دیده میشود که هر دو اکنون سرمایههایی میلیارد دلاری دارند - جدیدترین موضوع مورد توجه نویسندگان اقتصادی است. اما جدا از اشتیاق درباره این موضوع جدید، بسیاری از همین نویسندگان این واقعیت را نادیده گرفتهاند که این مدل تجاری جدید تا حد زیادی مبتنی بر دور زدن مقررات و شکستن قانون است. در نگاه اول ایر بیانبی سرویس اینترنتمحور است که امکان اجاره دادن اتاقهای اضافی را طی چند روز برای غریبهها فراهم میکند. اوبر نیز یک خدمات اینترنتی تاکسی است که به دهها هزار نفر از مردم امکان میدهد به درخواست مسافران با خودروهای خودشان پاسخ دهند. صدها مورد از چنین خدماتی شامل اجاره و فروش هر چیزی از ابزارهای برقی گرفته تا لباسهای دست دوم عروسی نیز وجود دارند. نکته خوب اقتصاد مشارکتی در آن است که استفاده از منابع کمتر دیدهشده را تسهیل میکند. میلیونها نفر اکنون خانه و آپارتمانهایی در اختیار دارند که اتاقهایشان خالی مانده است و اکنون ایر بیانبی امکان سودآوری از همان اتاقهای خالی را مهیا ساخته و در عین حال مکانی را نیز با قیمت مناسب برای مهمانان فراهم میکند که معمولاً بسیار ارزانتر از هتل است. قیمتهای اوبر بسیار رقابتی و از قیمتهای استاندارد تاکسی بسیار کمتر است و رانندگان آنها نیز معمولاً سریعتر و قابل اعتمادتر از رانندگان تاکسی هستند - این رانندگان میتوانند به هر میزان که بخواهید، کم یا زیاد، رانندگی کنند بدون آنکه به شیفت کاری خاصی پایبند باشند. خدمات دیگری نیز وجود دارد که امکان استفاده بهینه از لوازمی را فراهم میکنند که در غیر این صورت در گوشهای خاک میخوردهاند. اما معایب اقتصاد مشارکتی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. اغلب شهرها و کشورها معتقدند تاکسی، هتلهای رسمی و مسافرانی که در این هتلها اقامت میکنند، منبعی مهم برای درآمد مالیاتی...