توسعه فضای استارتآپی کشور و شرکتهای دانشبنیان طی نیمه اول دهه ۹۰ این انتظار را…
۹ آبان ۱۴۰۳
مردم بانکداری الکترونیکی را با عابربانک میشناسند و اگر بخواهیم نمادپردازی بازی هم کنیم، عابربانک نماد خوبی از بانکداری الکترونیکی است. بر همین سیاق کارت و کارتخوان هم نماد پرداخت الکترونیکی است. مردم حوصله و وقت ندارند مثل کارشناسها عمل کنند. آنها به جذابترین و تاثیرگذارترین نمونه که برمیخورند بهصورت دستهجمعی آن را انتخاب میکنند و به عنوان یک نماد پیش خودشان نگه میدارند. در نمودارهایی هم که برای نوآوری میکشند، نشان میدهند درصد کمی از مردم هستند که معمولاً حاضرند این نمادهایشان را رها کنند و به سراغ فناوری برهمزننده جدیدتری بروند؛ شاید زیر پنج درصد. همیشه در جمعها کسانی که حاضرند پیشقدم شوند انگشتشمارند. در بین مردم نیز همه منتظر میمانند تا برخی بروند و از آخرین ابزار و فناوری استفاده کنند و بعد برای آنها تعریف کنند که چه شد. به مرور سیل جمعیت به سوی آن فناوری روانه میشوند و البته باید در نظر داشته باشیم در فراگیرترین فناوریها و ابزارهای فناورانه هم جمعیتی هستند که بعد از همه به این سیل اضافه میشوند و حتی ممکن است کسانی باشند که با این تغییر همراهی نکنند. کسانی هم همین روزها هستند که مشکل مالی ندارند اما حاضر نیستند از تلفنهای هوشمند استفاده کنند و هنوز از همان نوکیاهای قدیمیشان بهره میبرند. گفتم که عابربانک جای خودش را در دل مردم باز کرده و هر چقدر هم که بشنوند میتوانند از تلفن همراه به جای آن استفاده کنند باز برخی هستند که به سمت این ابزار کشیده میشوند و جالب است بدانید امسال پنجاهمین سالگرد عابربانک است و قرار است سال ۲۰۱۷ جشنهایی در دنیا برای آن گرفته شود. طرفداران عابربانک میگویند این ابزار از بین رفتنی نیست و به همین دلیل پول نقد هم از بین رفتنی نیست. حتی نشریه اکونومیست در شمارهای که میانه ماه آگوست امسال، یعنی همین یکی دو هفته پیش منتشر کرد، طی گزارشی از عدم تمایل اروپاییها برای کندن از پول نقد نوشت. برخلاف تصور بسیاری از کشورهای اروپایی در حالی که غرق در انواع ابزارهای فناورانه هستند، هنوز ترجیح میدهند از پول نقد استفاده کنند و این در حالی است که ما در ایران از بسیاری از همین کشورهای اروپایی در استفاده از پرداخت الکترونیکی جلوتر هستیم. ما در ایران شاهد جماعتی هستیم که همین امروز هم به سختی از همه دیوارها و موانع میگذرند تا بتوانند از آمازون کتاب بخرند، از آیتیونز استفاده کنند یا از ایبی جنس دست دوم بخرند. جماعتی از مردم هستند که علاقه دارند بتوانند از سرویسهای معروف جهانی استفاده کنند، یک مانع بسیار مهم بر سر راه آنها وجود دارد: عدم امکان استفاده از کارتهای اعتباری بینالمللی به صورت درست و کامل. شاید اگر بگوییم نماد پرداختهای بینالمللی در بین مردم ایران داشتن کارت ویزا یا مسترکارت واقعی به نام خودشان است، پر بیراه نباشد. مردم ایران به دلیل اینکه در زمینه استفاده از کارتهای بانکی پیشرو بودند حالا این در ذهنشان جاافتاده که اگر بخواهند بینالمللی شوند حتماً باید یک کارت ویزا یا مسترکارت داشته باشند. همین موضوع در سالهای گذشته فرصت خوبی برای بسیاری از کاسبان و واسطهها بوده است که با هزینههای گزاف، کارتهای هدیه را به عنوان کارت اعتباری به مردم بفروشند و این میل ایرانیها آنقدر شدید بوده که همیشه برای این دلالها مشتری هم وجود داشته است. هفتههای گذشته همچون بهمنماه پارسال و چند بار دیگری که مسترکارت و ویزا به صدر خبرهای ایران آمدند، باز بخشی از توجهها را به خودشان جلب کردند و البته با این تفاوت که این بار وزیر ارتباطات ایران هم گفت که ما به مسترکارت متصل شدیم، خبری که چند روز بعد از طرف مسترکارت تکذیب شد و در این بین بانک مرکزی هم ترجیح داده سکوت کند. راستی چه زمانی شاهد پایان خوب این قصه خواهیم بود؟