صنعت ارتباطات و فناوری اطلاعات مانند دیگر صنایع و رشتهها، مملو است از اسناد بالادستی…
۹ مهر ۱۴۰۳
واژه «ملی» از آن زمانی که ما به ظواهر ملی بودن حساس شدیم واژه ارزشمندی برای دولتمردان شد. سالها همه با استفاده از این واژه پولهای خوبی برای پروژههایشان به جیب زدند؛ پروژههایی که گاهی هیچ توجیه اقتصادی نداشت اما با این حال به بهانه «ملی» بودن میتوانست هم رسانهها و هم هزینهها را توجیه کند.
اگر از «خودرو ملی» و «ماهواره ملی» و غیره بگذریم، این اتفاق در حوزه فناوری اطلاعات هم کم رخ نداد؛ از پروژه بزرگی به نام «اینترنت ملی» گرفته که حتی بعد از آنکه نامش تغییر کرد و آن را به اسم معقولتر «شبکه ملی اطلاعات» صدا زدند، باز اسم «ملی» را از آن برنداشتند، تا پروژههای سادهتری مانند سیستمعامل ملی. به راستی اکنون چه از سیستمعامل ملی که روزگاری با نام شریف و روزگاری با نام زمین به میان آمد، باقی مانده است؟
روزها که گذشت این واژه زیبا نیز دستخوش تغییر شد و اکنون این کلمه «بومی» است که همه پروژهها را غرق خود کرده. حالا پروژههای قبلی هنوز به ثمر نرسیده خبر «توسعه شبکه اجتماعی بومی» را میشنویم و با خود پروژههای فراموششده قبلی را مرور میکنیم. در ماهی که گذشت از پروژه شاب یا درگاه جامع شبکههای اجتماعی برخط رونمایی شد که مجموعی از مستندات، موتور تولید شبکه اجتماعی، کنترل کیفیت و اینفوگرافی بود. این پروژه به سفارش سازمان فناوری اطلاعات توسط دانشگاه شریف تهیه شد اما کافی بود نگاهی به بازخورد کاربران در روز افتتاح پروژه بیندازیم تا ببینیم تمام مشکلات پیشین مبنی بر بیاعتمادی و تمسخر همچنان وجود دارد. حتی یک نفر هم به این پروژه روی خوش نشان نداد.
پروژه شاب از نرمافزار خارجی و متنباز آکسولی استفاده کرده بود که خود فارسیسازی شده و فروم فارسی نیز داشت. مسالهای که به آن معتقد هستم این است که اصولاً اگر شرکتی مدل کسب و کار منطقی و سوددهی را پیاده کرده باشد که در آن نیازی به شبکه اجتماعی حس کند، حتماً خودش نرمافزار آکسول را به عنوان یکی از گزینهها در نظر میگیرد اما اینکه دولت با بودجه دولتی اساس کار خود را روی چنین نرمافزاری بگذارد حاصل چیزی شبیه سیستمعامل ملی یا دیگر پروژههای بومی و ملی میشود که بارها اسمشان را شنیدهایم.
در همین مراسم فردی بود که سالها روی شبکه اجتماعی خودش کار کرده بود و حالا از طرفداری یکجانبه دولت ناراحت شده و در طول مراسم دائماً از این میگفت که چطور همین پروژه به اصطلاح «ملی» قراردادش را با شهرداری تحت تاثیر قرار داده است.
در سوی دیگر مساله حریم خصوصی و اعتماد مردم وجود دارد که اگر کمی موشکافانهتر به پروژههای قبلی و نرمافزارهای پیشین نگاه کنیم میبینیم که مردم بیش از آنکه از نبود حریم خصوصی واهمه داشته باشند از ورود دولت به حریم خصوصی میترسند. به راستی آیا لازم است دولت برای بومیسازی و ترغیب مردم به شبکههای اجتماعی داخلی خودش دست به کار شود؟ شاید راهحل بومیسازی بیش از فشار دولت این باشد که شبکهها و نرمافزارهایی از دل مردم برای مردم به وجود آید.
برای ایمان به این مساله کافی است نگاهی به پروژههای موفق بیندازیم؛ بزرگترین دانشنامه آنلاین ایران بدون به دوش کشیدن پسوند «ملی» با تلاش مردم شکل گرفت و اکنون هفتمین دانشنامه بزرگ جهان به شمار میرود؛ ویکیپدیای فارسی بدون پول دولت و حتی با وجود سنگاندازیهای داخلی به چنین مقام ارزشمندی رسید